ابراهام مازلو می نویسد: «داستان نژاد بشر داستان زنان و مردانی است که
خودشان را دست کم می گیرند.»
اکثر مردم به دلیل ترس، به چیزهای کمتر از شایستگی خود قانع می شوند.
در شغلی که خواستارش نیستند خواهند ماند.
به رابطهای که در آن احساس خوشبختی نمی کنند ادامه می دهند.
عاداتی دارند که برای سلامتی شان مناسب نیست.
پول و دارایی شان را در مواردی سرمایهگذاری می کنند که در موردش اطلاعات کافی ندارند و حتی بعد از اینکه متوجه اشتباهشان می شوند پولشان را در آنجا نگه می دارند.
اگر از هر قسمتی از زندگی یا از جایگاه فعلی تان راضی نمی باشید، بدانید که برای تغییر حق انتخاب دارید.
حتی اگر شغلتان، و درآمد حاصل از آن شما را مجبور کرده در آن بمانید، این اجبار در سطحی تعریف شده که در آن سطح، شما زندگی را یک معجزه نمی بینید، یک اتفاق منحصر به فرد و تکرارناپذیر نمیدانید.
ولی شما حق انتخاب دارید اگر از فقر، از سختی، از تنهایی و از تمام غیرقابل پیش بینی ها نترسید و آنها را به عنوان تجربیات زندگی «بپذیرید».
(این متن، با جرح و تعدیل «فراوان»، بخشی از کتاب «قدرت برنامه ریزی» برایان تریسی است.)
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید: