تاریخچهی مفهوم شخصیت سالم
همهی افراد در طول زندگی تلاش میکنند تا شرایطی را به وجود آورند که در مسیر رسیدن به خواستههایشان، یک زندگی آرام و بانشاط برای خود فراهم کنند. در همین راستا در نظر گرفتن سلامت روان و توجه به حفظ شخصیت سالم برای رسیدن به این آرامش امری ضروری است.
یکی از اولین افرادی که به تعریف شخصیت سالم پرداخت گوردن آلپورت، روانشناس معروف آمریکایی بود. او بر این عقیده بود که، افراد سالم، انتخابهای آگاهانه و معقولی دارند، در لحظه زندگی کرده و حواس خود را به گذشته معطوف نمیکنند. در ادامه این مطلب قصد داریم تعریفی از شخصیت سالم، ویژگیهای آن و تفاوت شخصیت سالم و ناسالم را مورد بررسی قرار دهیم.
تعریف شخصیت سالم
در دهههای پنجاه و شصت میلادی، متفکران انسانگرا مانند گوردون آلپورت، آبراهام مزلو، کارن هورنی، سیدنی ژورارد، کارل راجرز و اریش فروم تلاش کردند شخصیت سالم را توصیف کنند. در حالی که تفاوتهایی در مفهومسازی آنها مشهود است، اما یک اجماع کلی وجود دارد که شخصیت سالم دربرگیرندهی خصلتهای زیر است:
- مثبت اندیشی
- انعطاف پذیری
- اعتماد به نفس
- خودباوری
- خودمدیریتی
- کنترل استرس
- ارتباطات اجتماعی
- حفظ خونسردی
- عدم نیاز به تایید دیگران
- تابآوری
- خلاقیت
انسان سالم از نظر روانشناسی
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم مفهوم سلامتروان مانند دیگر مفاهیم بنیادین روانشناسی که مورد تایید همهی روانشناسان باشد تعریف دقیق و جامعی ندارد.
کارشناسان و تحلیلگران حوضهی سلامت ساختار شخصیت را در سه حالت نهاد، من و فرامن ترسیم میکنند؛ آنها به رفتارهای سازشپذیر و یاد گرفته شده در محیط اعتقاد دارند. انسانگرایان، برآورده کردن ارضای نیازهای اساسی انسان، رسیدن به مرحله خودشکوفایی و رسیدن به خویشتن را از جمله نشانههای شخصیت سالم میدانند.
«به فردی که از نظر روانی و جسمانی در مسیر رشد و تعالی باشد و در راه رشد و پیشرفت و استفاده از تواناییها و استعدادهایش قرار داشته و به نقاط ضعف و قوت و موانع رشد خود آگاه باشد، میتوان عبارت شخصیت سالم را اطلاق کرد.»
سازمان بهداشت جهانی بیان میکند که سلامت روان فقط عدم وجود بیماری روانی نیست؛ این شامل حالتی از رفاه است که در آن افراد میتوانند با استرسهای عادی که در زندگی روزمره مواجهاند کنار بیایند. سلامت روان به افراد این امکان را میدهد که
تواناییهای خود را بشناسند، کار مولد داشته و کمکهای معناداری به جوامع خود داشته باشند.
تفاوت شخصیت سالم و ناسالم
افراد داری شخصیت سالم و ناسالم تفاوتهای نهان و آشکاری با یکدیگر دارند. برخی از تفاوتهای بارز میان این دو گروه این است که افراد دارای شخصیت سالم احساس رضایت بیشتری نسبت به زندگی داشته و در برابر ناملایمات و سختیها، تابآوری و مقاومت بالاتری از خود نشان داده و پس از پشت سر گذاشتن بحرانها، آسودهتر به زندگی عادی باز میگردند.
اما افراد ناسالم درست نقطه مقابل گروه اول بوده، دائماً از زندگی خود گلهمند و ناراضی هستند و به راحتی در برابر کوچکترین مشکلات تسلیم میشوند. یکی دیگر از تفاوتهای قابل توجه افراد با شخصیت سالم و ناسالم در انعطاف پذیری و تطابق پیدا کردن با محیط و شرایطهای گوناگون است.
شخصیت سالم و ناسالم از نظر روانکاوی
مطمئناً شما هم در سنین مختلف به سرماخوردگی، آلرژی، حساسیتهای گوناگون و … مبتلا شدهاید. هنگامی که به پزشک مراجعه میکنید، به بیمارانی با علائم مشابه خودتان برخورد میکنید، اما بدون تردید داروهای تجویز شده برای شما متفاوت است. همچنین در حوزهی روانکاوی هم، متخصصان هنوز برای این سوال که “شخصیت سالم چیست؟” به تعریف مشترکی نرسیدهاند و معتقد هستند نمیتوان تجویز کلی برای شخصیت سالم ارائه داد. وقتی که افراد ویژگیهای اخلاقی منحصر به فردی دارند، نمیتوان برای بیماریهای روانی نسخه یکسانی تجویز کرد. پس چرا باید برای رسیدن به شخصیت سالم به دنبال نسخه یکسانی بگردیم. روانکاوان همچنین معتقد هستند که شخصیت سالم حتی در سنین مختلف نیز متفاوت است و نمیتوان برای تمامی سنین نسخه یکسانی ارائه داد.
احساسات، افکار و رفتارهایمان نقش مهمی در سلامت ما دارند. آنها نه تنها بر عملکرد روزانه و سبک زندگی ما تأثیر گذار هستند، بلکه میتوانند نقش بسزایی در سلامت جسم و بدن ایفا کنند. سلامت روان و ویژگیهای انسان سالم که دههها (اگر نگوییم قرنها) از جمله موارد ممنوعه و تابو قلم داد میشد، اکنون به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. وقوع بحرانهای اجتماعی و همهگیریهایی همچون شیوع پیدا کردن ویروس کرونا، بسیاری از ما با مشکلات روانشناختی مرتبط با انزوا، اضطراب، تنهایی، ناامیدی، اعتیاد، ناامنیها، افسردگی، ترسها و نگرانیها و غیره مواجه شدهایم. این مثال یک نمای کلی از روانشناسی انسانگرا را ارائه میدهد و به طور ساده و خلاصه نیاز انسان به شناسایی و درک علم روانشناسی و روانکاوی را بیان میکند.
شخصیت سالم از دید مکاتب روانشناسی
هنگامی که روانشناسی برای اولین بار به عنوان علمی جدا از زیست شناسی و فلسفه شناخته شد، بحث در مورد چگونگی توصیف و توضیح ذهن و رفتار انسان سالم شکل گرفت. در این بخش به بررسی نظر انسان سالم از نگاه چند مکتب میپردازیم:
ساختارگرایی و کارکردگرایی
ساختارگرایی به طور کلی به عنوان اولین مکتب فکری در روانشناسی به شمار میرود. این نظر بر تجزیه فرآیندهای ذهنی به اساسیترین اجزا متمرکز بود. بنیانگذاران اصلی مرتبط با ساختارگرایی عبارتند از: ویلهلم وونت و ادوارد تیچنر.
کارکردگرایی به عنوان واکنشی به نظریههای مکتب فکری ساختارگرا پدید آمد و به شدت تحت تأثیر آثار ویلیام جیمز قرار گرفت. متفکران کارکردگرا به جای این که تمرکز خود را بر فرآیندهای ذهنی معطوف کنند، به نقش این فرایندها توجه دارند.
گشتالتیها
روانشناسی گشتالت، مکتبی است که بر این باور بنا نهاده شده که ما چیزها را به عنوان یک کل واحد تجربه میکنیم. این رویکرد روانشناسی در اواخر قرن نوزدهم در اتریش و آلمان در پاسخ به رویکرد جزئینگر و ساختارگرایی آغاز شد. روانشناسان گشتالت به جای تجزیه افکار و رفتار به کوچکترین اجزاء، به یک کل واحد نگاه میکردند. از نظر اندیشمندان گشتالت، کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است.
رفتارگرایی
رفتارگرایی در دهه هزار نهصد و پنجاه، به یک مکتب فکری غالب و اصلی تبدیل شد. بر اساس کار متفکرانی از جمله: جان بی واتسون، ایوان پاولوف، بی.اف.اسکینر. رفتارگرایی نشان میدهد که همه رفتارها را میتوان با علل محیطی به جای نیروهای درونی توضیح داد. رفتارگرایی بر رفتار قابل مشاهده متمرکز است. مکتب روانشناسی رفتاری تأثیر بسزایی در درس روانشناسی داشت و بسیاری از ایدهها و فنون برخاسته از این مکتب فکری امروزه نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند.
روانکاوی
یکی دیگر از مکاتب روانشناسی، روانکاوی است که توسط زیگموند فروید تأسیس شد. این مکتب فکری بر تاثیرگذاری ضمیر ناخودآگاه بر رفتار تأکید داشت. فروید معتقد بود که ذهن انسان از سه عنصر (نهاد، خود و فراخود) تشکیل شده است. نهاد مشتمل بر امیال اولیه است، در حالی که ایگو جزء شخصیتی است که مسئول برخورد با واقعیت است. سوپرایگو بخشی از شخصیت است که دارای تمام آرمانها و ارزشهایی است که ما از والدین و فرهنگ خود درونی میکنیم. فروید معتقد بود که تعاملی که این سه عنصر با هم دارند همان چیزی است که منجر به همه رفتارهای پیچیده انسانی میشود.
جمعبندی
مکاتبی که به آنها پرداخته شد تنها چند مکتب معروف در این حوزه است که برشمردیم.
سلامت و بهداشت روان یکی از مباحث مهمی است که در چند سال اخیر بسیار مورد توجه بوده و به تاثیر آن با سلامت جسم پرداخته شده است. روانشناسان تعریفهای متعددی از انسان سالم دارند که در این مطلب به شرح آن پرداختهایم. برای این که بتوانیم انسان سالمی برای خود، خانواده و جامعه باشیم گذراندن دروههای روانشناسی کمک شایانی در این زمینه به ما میکند که در زیر به چند مورد آن اشاره شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، میتوانید از دوره های زیر استفاده کنید.
ارتباط با افراد سمی (مدیریت افراد سمی)
زندگی در لحظه حال (به سوی ذهن آگاهی)
منابع
openpress.usask.ca
www.ncbi.nlm.nih.gov
blogs.scientificamerican.com
دکتر ویدا فلاح روانشناس و مدرس مهارتهای ارتباطی همواره این نکته مهم را یادآور میشوند
که تمامی مهارتها قابل یادگیری هستند؛ پس با مطالعه و آموزش دیدن، فردای بهتری برای خودتان بسازید.
*زندگی خوب ساختنی است، آن را آگاهانه بسازید*
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید: