آموزش‌ مهارت‌های زندگی

دکتر ویدا فلاح

درباره‌ی من

من ویدا فلاح هستم

روانشناس و مدرس دوره‌های متنوع در حوزه‌های روانشناسی، مهارت‌های زندگی و توسعه‌ی فردی.

در سال‌های اخیر، با توجه به محدودیت‌های ناشی از کرونا، دوره‌هایی غیرحضوری را طراحی کردم تا امکان دسترسی همه‌ی افراد به آن‌ها فراهم باشد. هرچند که در دوره‌های غیرحضوری فرصت دیدار با مخاطبان عزیزم را از دست داده‌ام، اما فرصت جدیدی برای برقراری ارتباط با عزیزانی را به‌دست آورده‌ام که در مسافت‌های بسیار دوری از من زندگی می‌کنند. در واقع، تدریس در فضای مجازی این امکان را به من داد تا بتوانم به طیف گسترده‌تری از افراد کمک کنم.

بر اساس بازخوردهایی که تا کنون از مخاطبینم دریافت کرده‌ام، ویژگی اصلی دوره‌های من کاربردی بودن آن‌هاست. بسیاری از شرکت‌کنندگان که قبلاً در دوره‌های معروف دیگری نیز شرکت کرده‌ بودند، همواره به این مهم اذعان داشته‌اند که تمایز اصلی این دوره‌ها نسبت به دوره‌های مشابه در این است که علاوه بر تحلیل مشکلات، راه‌حل‌های کاربردی نیز در آن‌ها ارائه شده‌است. بسیاری از عزیزان پس از اتمام دوره از من می‌پرسند که چرا اطلاع‌رسانی و تبلیغات دوره‌ها کم است و خودشان با مهر من را به دیگران معرفی می‌کنند؛ تا جایی که نگران می‌شوم به دلیل  عدم برخورداری از فرصت کافی، توفیق پاسخگویی به آن‌ها را پیدا نکنم.

هم‌اکنون از شما دعوت می‌کنم با من همراه باشید تا با بخشی از مسیری که در زندگی پیمودم و اهداف و آرزوهایم آشنا شوید.

 

عشق من به کتاب‌خوانی و تدریس

 

من از دوران کودکی، یعنی از زمانی که یادم می‌آید، عاشق کتاب و کتابخوانی بودم. بی‌اغراق، تمام پول‌هایم را صرف خرید کتاب می‌کردم. به‌نظرم هیچ سرمایه‌گذاری با ارزش‌تر از کتاب‌ خریدن در دنیا وجود نداشته و ندارد. این مسئله گاهی باعث می‌شد از طرف اطرافیانم مورد سرزنش قرار بگیرم، اما در ابتدا، پدر و بعد‌ها، همسرم، در این مورد همواره از من حمایت می‌کردند. آن‌ها تنها کسانی بودند که علاقه‌ی فراوان مرا به کتاب‌ درک می‌کردند و می‌دانستند که کتاب‌هایم همچون گنجی با‌ارزش برای من هستند.

پس از آنکه به سنین نوجوانی رسیدم، به تشویق پدرم به فعالیت‌های متفاوتی مانند کار در انواع تولیدی‌ها، فروشگاه‌ اسباب‌بازی،‌ فروشگاه‌ لباس و غیره پرداختم و هرگز از دست زدن به تجربیات جدید واهمه‌ای نداشتم.

در سال ۱۳۶۷ در دانشگاه الزهرا، رشته‌ی بیولوژی شاخه‌ی دبیری زیست‌شناسی، پذیرفته شدم. تحصیل در این رشته باعث شد تا اصول و فنون تدریس را به‌صورت تخصصی فرا‌بگیرم. از سال دوم دانشگاه، به دلیل تسلطم به زبان انگلیسی، مشغول تدریس خصوصی زبان انگلیسی در مقطع راهنمایی و دبیرستان شدم.

موفقیت من در امر تدریس تا اندازه‌ای بود که نه تنها شاگردانم را از ضعیف‌ترین سطوح به سطحی عالی با نمرات درخشان می‌رساندم، بلکه آن‌قدر به آن‌ها انگیزه می‌دادم که هرگز از زبان انگلیسی فاصله نگیرند و حتی مصمم شوند تا در دانشگاه وارد رشته‌ی زبان انگلیسی شوند. در واقع، آن‌ها عاشق زبان می‌شدند.

آنچه باعث می‌شد تا من به این حد از موفقیت در تدریس برسم، برقراری ارتباط صمیمانه و ایجاد انگیزه در شاگردانم بود. من نه فقط به آن‌ها درس می‌دادم، بلکه در مورد خیلی مسائل دیگر با آن‌ها به گفت‌و‌گو می‌نشستم. در واقع، مهارت من در برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه، رمز شیفتگی آن‌ها به درسی بود که در کنار هم می‌خواندیم.

 

ورود من به حوزه‌ی روانشناسی

 

سال ۱۳۷۶ بود که با همکاری آقای رضایی بنیاد فرهنگ زندگی را تاسیس کردیم و تا سال ۱۳۸۱ با ایشان همراه بودم. در آن زمان، دانش روانشناسی من بر اساس مطالعات فراوانی بود که در این حوزه‌ داشتم. علاوه بر این، تحصیل در رشته‌ی دبیری سبب شد تا در نوشتن طرح درس از تخصص کافی برخوردار باشم. در نتیجه، از سال ۱۳۷۷ آموز‌ش‌های من در حوزه‌ی روانشناسی با دوره‌ی «آرامش خلاق» شروع شد. من در این دوره به مبحث استرس و اثرات آن و ارائه‌ی راهکارهایی جهت مدیریت استرس پرداختم.

علاوه بر این، تمرین‌های مراقبه و ذهن‌آگاهی را، از همان زمان، قبل از آنکه این مباحث مانند اکنون رواج پیدا کند، به مراجعینم می‌دادم و به صورت خاص و جدی بر روی مبحث «خود‌سازی» کار می‌کردم.

سپس در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در رشته‌ی روانشناسی تربیتی پذیرفته شدم و دکترای خودم را نیز در همین رشته از دانشگاه آزاد واحد رودهن دریافت کردم.

در آن زمان من موفق شدم تا در دانشگاه‌ها و سازمان‌های مختلف، سمینارهای متعددی را با موضوع ارتباط و هوش هیجانی برگزار کنم. از جمله‌ی این سمینار‌ها می‌توانم به سمینارهایی که در مخابرات، پتروشیمی، آب و فاضلاب، شهرداری، آموزش و پرورش در چندین منطقه، شرکت نفت، دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، شرکت پارس توشه و مجتمع فنی تهران برگزار شد، اشاره کنم.

همچنین از طرف برنامه‌های متعددی در صدا و سیما به عنوان کارشناس دعوت می‌شدم. از جمله‌ در برنامه‌‌‌های «صبح و زندگی» و «طعم زندگی»، شبکه‌ی جام‌جم، رادیو فرهنگ، رادیو جوان و رادیو‌های دیگر به‌عنوان کارشناس ثابت حضور پیدا کردم. علاوه بر این، مقالات بسیار زیادی نیز نوشتم و در نشریات مختلف به چاپ رساندم.

 

مهم‌ترین دوره‌های من

 

در حال حاضر، حدود ۶۰ دوره‌ی غیر‌حضوری در سایت من ارائه شده‌است. پیشنهادم برای کسانی که می‌خواهند در این دوره‌ها شرکت کنند، این است که از دوره‌ی «آفرینش خویشتن» شروع کنند. این دوره بر روی احساس خود‌‌ارزشمندی و عزت‌نفس تکیه دارد و به شما کمک می‌کند تا خودتان را بهتر بشناسید و برای خودتان ارزش بیشتری قا‌ئل شوید.

پس از آن، شرکت در دوره‌ی «هوش هیجانی» را پیشنهاد می‌کنم. این دوره در مدیریت هیجانات و فرار نکردن از آن‌ها به شما کمک می‌کند.

از میان سایر دوره‌های برتر می‌توانم به موارد زیر اشاره کنم:

  • ارتباط با افراد سمی
  • من متحول
  • حل تعارضات زناشویی
  • معجزه‌ی نوشتن
  • والدین موثر، فرزندان موفق
  • تاب آوری در سوگ
  • سایه‌ها
  • آشتی با گذشته

دوره‌ی پیشرفته‌ی «زندگی معنوی» نیز در حال برگزاری است که به سوالات معنوی و فلسفی انسان پاسخ داده و با تبیین چرایی زندگی، احساس پوچی و ترس را از بین می‌برد.

 

پاره‌ای از عقاید من در زندگی

 

به عقیده‌ی من، یکی از نکات بسیار مهم در زندگی، بحث «پذیرش» است. در واقع، همه‌ی ما باید به این نتیجه برسیم که تفاوت آدم‌ها در نحوه‌ی تفکر و سبک زندگی، به معنای خوب یا بد بودن آن‌ها نیست. اگر بتوانیم هر انسانی را با تمام تعارضاتی که با ما دارد، بپذیریم و با او ارتباط برقرار کنیم، ریشه‌ی بسیاری از خشونت‌ها و بدرفتاری‌ها خشک خواهد شد.

یکی دیگر از اصولی که به آن معتقدم این است که نباید قطعی به زندگی نگاه کنیم و درصدد کنترل تمام وقایع زندگی خود باشیم. اگر هدفی در زندگی داریم، لازم نیست اعتبار و آبروی خودمان را منوط به رسیدن به آن هدف بدانیم. بهتر است همیشه درصدی احتمال بدهیم که شاید با گذشت مدت زمانی مشخص، تمایلات و ارزش‌های ما دستخوش تغییراتی شده و مجبور به تغییر اهداف خود شویم.

اعتقاد من در زندگی این است که پول و درآمد تا یک جایی می‌تواند در زندگی انسان موثر باشد. روزهایی را در زندگی خودم به‌خاطر می‌آورم که فکر می‌کردم دستیابی به مبلغی نه چندان زیاد، می‌تواند برایم راحتی خیال به همراه آورد. پس از مدتی، به آن مبلغ رسیدم و برای خوشبختی و آرامش خودم مبلغ دیگری را تعیین کردم. باز هم پس از مدتی، آن مبلغ به‌دست آمد و از آن احساس بی‌نظیر خبری نشد. حتی مبالغ خیلی بیشتر نیز نتوانست آن میزان رضایت را در من ایجاد کند. اما پس از مدتی،‌ به این نتیجه رسیدم که تنها با بخشیدن و کمک کردن به دیگران است که می‌توانم به احساس رضایت و آرامش برسم.

از آن زمان به بعد است که لزوم کمک به دیگران برای کتاب‌خوان شدن، رسیدن به خود‌شناسی و پذیرش نقش فاعلی در زندگی از مهمترین اصول من در زندگی به‌حساب می‌آید. 

 

رموز موفقیت از دریچه‌ی نگاه من

 

یکی از دلایلی که باعث شده است تا دوره‌های من بسیار مورد پسند مخاطبان عزیزم قرار بگیرد، این است که من قبل از آنکه مبحثی را تدریس کنم، آن را زندگی کرده‌ام. به عنوان مثال، وقتی می‌گویم عشق بورزید، خودم نیز در زندگی عشق می‌وزم و هرگز از هیچ‌گونه ابراز محبتی نسبت به اطرافیانم فروگذار نمی‌کنم. همین موضوع باعث شده است تا نزدیک‌ترین اقوام و دوستان من در این دوره‌ها شرکت کنند و هر بار پس از اتمام دوره،‌ احساس رضایت کافی را داشته باشند.

به نظر من یکی دیگر از رموز موفقیت، این است که باور کنیم هر رویداد یا فرد جدیدی که به هر ترتیبی وارد زندگی ما می‌شود، پیام‌آور هستی است و ما تنها در صورتی می‌توانیم پیامش را دریافت کنیم که پذیرنده و گیرا باشیم.

از سوی دیگر، باید یاد بگیریم برای موفقیت در زندگی و رسیدن به احساس خوشبختی، در میان دنیای پرتلاطم و فعالیت‌های پیوسته، اندکی برای خلوت خودمان وقت بگذاریم. جنب و جوش بیش از اندازه باعث می‌شود روزی برسد که ببینیم تمام آنچه به دنبالش بودیم به‌دست آمده اما اثری از آدمی که خواهان آن‌ها بوده نیست. گویی او از دوندگی‌های بی‌وقفه‌ی ما جا مانده و گم شده‌است. فقدان خویشتن دردی جانکاه است که ریشه‌ی بسیاری از خیانت‌هاست. در واقع، زمانی که ما برای خودمان ارزشی قائل نباشیم و به خودمان خیانت کنیم، چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم دیگران به ما خیانت نکنند؟

به خاطر داشته باشیم یکی از موانع رسیدن به موفقیت این است که موفقیت خود را مشروط به کارهای دشوار می‌کنیم و برای خودمان شرط می‌گذاریم. شرط‌هایی همچون دستیابی به درآمد‌های بالا، شهرت، مقام و مواردی از این دست. حال آنکه موفقیت در هیچ‌یک از این‌ها نیست. من معتقدم آنچه که حق من است، در نتیجه‌ی تلاش من، به‌دست شخصی که از قبل تعیین شده، به‌دست من خواهد رسید. پس هرگز نسبت به عملکرد ناخوشایند افراد و شرایط نامساعد اعتراض نمی‌کنم. سعی می‌کنم از هر شرایطی استفاده کنم و رفتار هر کسی را تحلیل کرده و نکته‌ای از او دریافت کنم.

همان‌طور که پیش‌تر گفتم،‌ من همواره درس‌هایی به دیگران می‌دهم که خودم قبلاً آن‌ها را زندگی کرده‌ام و فکر می‌کنم مهم‌ترین رمز موفقیت یک مدرس همین باشد.

 

اهداف و آرزوهای من

 

یکی از مهم‌ترین آرزوها و اهداف من این است که بتوانم کسانی را که علاقمند به رشد شخصی هستند و مسئولیتی اجتماعی را جهت کمک به خود و جامعه‌ی پیرامونشان حس می‌کنند، در کنار خودم داشته باشم تا بتوانیم در کنار هم حرکت‌های اثر‌بخشی را شروع کنیم. ‌

دوست دارم از تمام افراد علاقمند به حوزه‌ی نوشتن و تولید محتوا و افراد صاحب صلاحیت در زمینه‌ی مشاوره، روابط عمومی و فروش دعوت کنم تا دور هم جمع شویم و تیمی قوی بسازیم. این ترتیب می‌توانیم در کنار یکدیگر به رشد خود و جامعه کمک کنیم.

یکی از مهم‌ترین برنامه‌های من در آینده‌ی نزدیک، برگزاری سمیناری حضوری است تا بتوانم بعد‌ از سال‌های دوری ناشی از کرونا، بار دیگر همراهان عزیزم را از نزدیک ببینم و بتوانم در کنار آن‌ها بیاموزم و از لذت دیدارشان لبریز گردم.

به امید اینکه روزی قلب تمامی مردم سرزمینم سرشار از آرامش و خوشبختی باشد و نوای خوش زندگی در دل‌ها جریان یابد.   

 

موسسه اندیشه سازان خلاق زندگی

موسسه اندیشه سازان زندگی خلاق در راستای نشر دانش و مهارت‌های زندگی، ارتقای کیفیت زندگی و کمک به افراد در ساختن زندگی دلخواه شان فعالیت می‌کند.

نشر مدیران خلاق

نشر مدیران خلاق، تولید کننده کتاب‌ها و مجموعه‌های آموزشی در رابطه با مهارت‌های فردی و مهارت‌های ارتباطی و همچنین سلامت ذهن و روان است.

گروه حامیان

از سال ۱۳۹۰، تعدادی از دانشجویان دوره های مهارت زندگی خانم دکتر فلاح به پیشنهاد ایشان، گروهی را با نام گروه حامیان با هدف کمک به ارتقای کیفیت زندگی، کاهش فقر و توانمندسازی زنان بی سرپرست و بد سرپرست تشکیل دادند.