وقتی درباره خوشبختی صحبت میکنیم، ناخودآگاه ذهنمان به این سمت میرود که همیشه، هرروز، هر دقیقه بدون اینکه مسئله منفی برایمان پیش بیاید، شاد باشیم. ما تلاش می کنیم تا این تعریف ساده را به عنوان هدف خود قرار دهیم و از هرآنچه که ما را از این راه دور می کند، اجتناب کنیم.
اما واقعا معنی و مفهوم ” خوشبختی” چیست؟ فرض کنید غذایی که بسیار دوست دارید را برایتان طبخ میکنند، آیا این خود غذا است که شمارا خوشحال میکند یا خوردن آن به شما لذت میدهد؟
ما باید بدانیم که با تجربه شرایط تلخ و ناراحت کننده میتوانیم شادی را درک کنیم.
اینکه تصور کنید دیگران همیشه خوشحال و خوشبخت هستند بزرگترین اشتباه شما است.
بیشتر ما تصور میکنیم که برخی از مردم که به ظاهر زندگی خوبی دارند، آدم های خوشحال و خوشبختی هستند. در رسانهها، هرفردی تلاش میکند تا جنبه خوب زندگیش را با مردم به اشتراک بگذارد (حتی خود ما). پس به همین علت است که معنی اصلی خوشبتی تحریف شده است.
در واقعیت همیشه با کمبودها، مسائل ناخوشایند و ناراحت کننده مواجه می شویم.
هیچ کس زندگی خوب و رویایی ندارد. حتی مشهورترین و یا میلیونرترین فرد هم مشکلات وچالش های خاص خود را دارد.
احساسات منفی ما ناشی از توجهمان بر روی نوسانات منفی زندگیمان است. من به عنوان مدیر عامل یک شرکت تجاری با مشکلات فراوانی روبرو شدم که در برخی از این مشکلات احساس ناکامی و شکست میکردم. در این دوران، به نظر میرسید که این مشکلات زندگی، شرکت و هدف من را نابود کند. اما من با آنها روبرو شدم و در طی هفتهها، ماهها و بالاخره سالها با همهی پستی، بلندیها جنگیدم.
شما باید دیدتان را به نوسانات مثبت جلب کنید.
به عقب برگردید و تمامی مشکلاتی که در آن زمان بزرگ میپنداشتید، را در نظر بگیرید حال با تمامی تجربیاتتان آن مسائل بزرگ تبدیل به مسائل کوچک و پیش پا افتادهای شدند. وقتی من آنها را به یاد میآورم خنده بر لبانم مینشیند.
از اینکه تلاش کنید تا خوشحال و خوشبخت باشید دست بردارید.
این طبیعی است که همه ما بخواهیم شادی و خوشبختی را تجربه کنیم. حال چه کار میتوانیم بکنیم؟ ابتدا باور غلطتان که به شما می گوید “زندگی بدون مشکل خوشبختی است” را کنار بگذارید. من به شخصه، اگر همه چیز برایم عالی باشد خوشحال نمیشوم. چالشهایی که در طول زندگیتان تجربه می کنید به شما این انرژی را میدهد تا بتوانید دیگران را در موقعیت های مشابه خود یاری کنید. اگر زندگیتان چالشی وجود نداشت، نمیتوانستید همدردی و همدلی کنید و نیز جایی برای رشد نداشتید.
برای اینکه واقعا شاد باشید، خوشحالی های موقتی را دنبال نکنید.
این جمله به نظر یک پارادوکس است. اما من منظورم این است که، پستی ها و بلندی ها را در طول زندگی بپذیرید. بعد از آن میفهمید که خوشبختی در نواسانات اتفاقات مثبت و منفی خلاصه می شود.
اهمیت شکرگذاری را فراموش نکنید.
به جای اینکه بر اتفاقات ناخوشایندتان تمرکز کنید، به عقب نگاهی بیاندازید و به چیزهایی داشتید و نداشتید فکر کنید. برای مثال شغل خودم را در نظر میگیرم. تا وقتی که شغلی نداشتم، بی نهایت مشتاق پیداکردن شغلی بودم، و احساس شکست میکردم. من فکر میکردم همه دوستان اطرافم زندگی خوبی دارند اما من …! اما وقتی هدفم را پیدا کردم و در شرکتی مشغول به کارشدم قبل از اینکه بدانم واقعا موفق میشوم یا نه، بینهایت احساس خوشحالی و خوشبختی میکردم. این احساس زمانی که در نقاط دشوار هستم کمکم میکند و در تاریکی به من نوری نشان میدهد.
شادی و ناراحتی در کنارهم اتفاق میافتند.
زندگی شما پر از زیباییها، خوشبختیها و لحظهای باورنکردنی است. در زندگیتان احساسات خوب مانند اشک شوق، فریادهای از روی شادی را تجربه میکنید، اما در عین حال در زندگیتان، باران و طوفانهای صعبالعبوری هم وجود دارد.
اما اینکه صورتتان از گرمای خورشید داغ شود یا قلبتان از باران افسرده شود، بخشی از جریانات زندگی است.
اما از مسائل ناراحت کننده و تجربه های تلخ اجتناب نکنید.
در آخر به شما می گوییم که با تجارب به دست آمدهتان میتوانید به زندگی ایدهآل خود برسید. این که بتوانید در اتفاقات منفی و مثبت رشد کنید، معنی حقیقی خوشبختی و خوشحالی را درک میکنید.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید: