” همان افکاری که در ذهن ناخودآگاه خود میکارید، در بدن و محیط اطرافتان باید برداشت کنید. “
ذهن ناخودآگاه مانند هارد کامپیوتر است.
ذهنتان هرچیزی که به آن وارد میشود را در خود حفظ میکند و هیچ تفاوتی بین اطلاعات درست و نادرست یا افکار منفی و مضر و افکار مثبت و سازنده قائل نیست. فقط همه چیز را حفظ میکند.
ذهن ناخودآگاه با تکرار همه چیز را یاد میگیرد، پس زمانی که شما برای چند بار یک موضوع را به آن تزریق میکنید، تا زمانی که اطلاعات در ذهن حک شود آن را بازخوانی میکند.
همانطور که حدس زدید پاک کردن این اطلاعات به مراتب سخت تر است . برای مثال روی برگه کوچکی بنویسید “من به اندازه کافی خوب نیستم”، حال بالای همان برگه عبارت را دوباره بنویسید. هرچه بیشتر عبارت را تکرار کنید، کلمات برایتان پررنگ تر شده و پاک کردن آن هم سخت تر میشود.
مثال دیگری را در نظر بگیرید. وقتی برای اولین بار سوار دوچرخه شدهاید را به یاد دارید؟ در ابتدا برایتان سخت بود تا تعادلتان را حفظ کنید اما دست از تلاش نکشیدید و اول تعادلتان را برای ۵ ثانیه سپس ۱۰ ثانیه حفظ کردید و کم کم این زمان را بیشتر کردید و در آخر توانستید تعادلتان را برای زمان بیشتری حفظ کنید. و این فقط به علت تکرار شماست. از این پس ذهن ناخودآگاهتان هرآنچه را که برای حفظ تعادل لازم است انجام می دهد.
وقتی ذهن ناخودآگاهتان چیزی را میآموزد آن را در خود حفظ می کند تا در مواقعی که به آن احتیاج دارید، از آن استفاده کنید.
درنتیجه زمانی که دوباره سوار دوچرخه شوید، ذهنتان به سمت آموزش های قبلی تنظیم میشود و بدون اینکه بخواهید تلاشی بکنید دوچرخه سواری را شروع میکنید.
نکته جالب اینجاست که که اگر شما با روش اشتباه آموزش ببینید، با همان روش اشتباه ادامه خواهید داد.
برای مثال افرادی را درنظر بگیرید که رانندگی با کفش سخت برایشان است، آنها همیشه با پای برهنه رانندگی کردند! به این خاطر است که آنها در زمان آموزش پا برهنه بودند. من چطور این را فهمیدم؟ چون خودم یکی از آنها هستم.
خب این چه پیامی برای شما دارد؟
وقتی اطلاعاتی وارد ذهن ناخودآگاه شده و به اندازه کافی تکرار شود، به راحتی در ذهن حک میشود و به سختی از ذهن پاک می شود.
البته که این اطلاعات قابل پاک شدن است، اما پاک کردن آنها مستلزم تلاش فراوان است. تنها دلیل پاک کردن عادتهای بد و افکار منفی و آسیب زننده همین است. این موضوع برای تمام عادت های فیزیکی و ذهنی صدق میکند.
عادت های فیزیکی شامل کار همیشگی شماست، مانند روتین روزانهتان.
عادت های ذهنیتان شامل چرخهای مانند خودباوری، احساس نا امنی، و دیدتان نسبت به محیط اطراف و … هستند.
در هر حال ذهنتان میتواند بر جسمتان تاثیر بگذارد و بالعکس، این چرخه طبیعی است.
افکار منفی ناخودآگاهتان را بازنویسی کنید
همانطور که قبلا گفتم ذهن شما مانند هارد کامپیوتر است. ما میتوانیم نرم افزار جدید را وارد یا از آن پاک کنیم، ما نیز خیلی خوب میتوانیم دادههایی که به ذهنمان میدهیم را بازنویسی کنیم.
ما در واقع به شکلی ناخودآگاه توسط محیط و محرک های محیطی هیپنوتیزم میشویم و این هیپنوتیزم از کودکی آغاز شده و همچنان ادامه دارد. حال روش هایی وجود دارد تا از طریق هیپنوتیزم این عادت ها و افکار منفی دیرینه را تغییر دهیم، اما راهکاری که ما به دنبالش هستیم بسیار قوی تر از هیپنوتیزم است. بعلاوه کار بسیار آسانی است. در واقع این راهکارها بسیار ساده است، و شما را مجبور میکند تا فکر کنید.
خب اجازه دهید ببینیم این تکنیک ساده چیست؟
بهترین و موثرترین راهکاری که میتواند الگوی ذهن ناخودآگاه شما را تغییر دهد، آگاهی است.
درست است شما نسبت به الگوهای ذهنیتان هشیار میشوید.
وقتی یک بار هشیار باشید، اقدامات مورد نیاز جهت تغییر به صورت خودکار انجام میشود.
نسبت به الگوهای ذهنی ناخودآگاهتان هوشیار باشید
داشتن الگوهای ذهنی زیر شاخه آگاهی شما هستند و به عبارت دیگر، شما از آنها بی خبرید.
برای مثال من عادت دارم که قتی روی صندلی مینشینم مدام پایم را تکان دهم که این موضوع به عنوان سندروم پای بیقرار شناخته شده است. ممکن است چند دقیقه یا چند ساعت طول بکشد تا متوجه شوم دارم اینکار را انجام میدهم و بخواهم متوقفش کنم. اما دقایقی بعد وقتی حواسم را به کاری متمرکز میکردم دوباره پایم تکان میدادم.
تنها کاری که کمکم کرد تا این موضوع را کنار بگذارم، بهبود آگاهی نسبت به بدنم بود. من تلاش می کردم تا در انجام هر کاری به بدن خود توجه کنم. سپس زمانی که پاهایم شروع به حرکت میکرد در عرض چند ثانیه متوجه آن میشدم. درست برخلاف گذشته که ساعتها طول میکشید تا من نسبت به آن هوشیار باشم.
بعد از مدتی این حرکتها قطع شد. البته گاهاً اینکار را انجام میدادم اما زود مچ خودم را میگرفتم و آن را متوقف میکردم.
این آگاهی نسبت به بدنم نه تنها در این مسئله کمکم کرد، بلکه به من کمک کرد تا از تنشهای بدنم آگاه شوم تا بتوانم بیشتر مواقع بدنم را آرام کنم.
برای مثال، زمانی که سرکار و پشت میز مینشینم متوجه میشوم که عضلات ساق پایم دچار گرفتگی میشود. که این میتواند باعث خستگی، سردرد و کمردرد بشود. با کمک این ذهن آگاهی توانستم زمانی که دچار گرفتگی عضلات میشوم، ریلکس کنم.
این تنها یک مثال از اینکه شما بتوانید به کمک آگاهی بر عادتهای ناخودآگاهتان غلبه کنید.
این عادت وقتی فیزیکی باشد خیلی راحت اتفاق میافتد، اما عادت های ذهنی زیادی است در درجه های ذهنی مختلفی اتفاق می افتد. که نمی توانید آن را ببینید، فقط اتفاق میافتد.
برای مثال، شما ممکن است عادت داشته باشید تا دیگران را قضاوت کنید. مسئله جالب این است که قضاوت کردن اتوماتیک وار اتفاق میافتد. مشکل این است که شما نه تنها دیگران بلکه خودتان را نیز قضاوت می کنید. به علاوه، آن چیزی که شما از نظر خودتان می بینید با واقعیت کاملا تفاوت دارد زیرا شما همه چیز را از نظر و باور خود میبینید.
تنها راه آزادی از این افکار این است که بازهم نسبت به الگوهای ذهنیتان هشیار باشید.
هرچقدر هشیاری بیشتری نسبت به افکار خود داشته باشید راحتتر میتوانید جلوی قضاوتهایتان را بگیرید. وقتی مچ خودتان را گرفتید، بهتر است که خود را سرزنش نکنید فقط تلاش کنید تا آن را متوقف کنید.
وقتی به آرامی و پیوسته این تمرین را ادامه دهید، قضاوت شما نسبت به دیگران کم میشود.
چگونه بر ترس مان غلبه کنیم؟
هشیاری عمیقتری ایجاد کنید
هشیاری یک عادت است و هرچه بیشتر تمرین کنید، بیشتر جزیی از شما میشود. 4 تکنیکی که در این مقاله ارئه میدهم به شما کمک میکند تا آگاهیهای ذهنی و فیزیکی خود را بهبود دهید.
۱. به افکارتان آگاهانه نگاه کنید
ما هرروز خدمان را در افکارمان غرق میکنیم. هدف این است که از افکارتان جدا شوید و آن را از بیرون نظاره کنید.
این تمرین به شما کمک می کند تا نسبت به افکار منفیتان آگاه شوید. شما از باورهای خود سوال میپرسید، افکار منفیتان خود را تضعیف میکنید و افکار مثبت را جایگزین آنها میکنید.
این تمرینی است که شما باید انجام دهید:
راحت بنشینید، نفس عمیق بکشید، و خودتان را آرام کنید. آگاهی ذهنی را با افکاری شروع کنید که با آنها درگیر نخواهید شد. اگر احساس کردید که درگیر افکارتان شدید، دقایقی تمرین را متوقف کنید و این درگیری را بپذیرید سپس از ابتدا شروع کنید.
اگر برخی افکار خاص در شما احساس قوی ایجاد میکند، به جای آنکه تلاش کنید تا احساساتتان را سرکوب کنید، آن را ببینید. تمام توجهتان را به بدنتان بدهید و احساس کنید پشت این افکار انرژی نهفته است.
همانطور که افکارتان را میبینید، می توانید الگوهای منفی ذهنتان را نیز ببینید. این آگاهی نسبت به افکار به راحتی میتواند آنها را تخریب کند.
۲. احساساتان را آگاهانه ببینید
آگاهی نسبت به احساس، به شما کمک میکند تا افکار احساسی یا به عبات دیگر افکاری که احساسات را در بدن شما تولید میکنند، را به راحتی درک کنید.
این به شما کمک میکند تا تمام احساسات منفی را در خود کاهش دهید.
آنچه که من فهمیدم این بود که باید برای احساسات خود پاسخ آگاهانه پیدا کنید.
حال بگذارید موقعیتی را بررسی کنیم که موجب اضطراب و نگرانی در شما میشود
برای مثال، من در رستورانهای شلوغ و پر رفت و آمد دچار اضطراب میشوم و فکر میکنم که همه مرا بد نگاه می کنند و درباره من قضاوت منفی میکنند، این حالات احساسات من را بالا برده، و در اطرافم ابری از افکار منفی ایجاد میکند که باعث احساس ناخوشایند و اضطراب در من شود.
در این موقعیتها عملکرد ذهن بسیار سخت میشود. اما میتوانید یک کار انجام دهید، در مسیر بازگشت به خانه به آن فکر کنید و از این موقعیت برای تمرینات ذهنیتان استفاده کنید.
وقتی به خانه رسیدید، میتوانید در یک جای آرام بنشینید و آن موقعیت را دوباره در ذهنتان مجسم کنید. انجام این کار موجب ایجاد احساسات مشابه در شما میشود. حال باید به جای آنکه در افکارتان غرق شوید و منقلب احساساتتان گردید، باید آگاهانه احساستان را درک کنید. بدون اینکه بترسید، آن ها همانطور که هستند، بپذیرید. وقتی شما آنها را اینگونه حس میکنید، کم کم قدرتشان را از دست میدهند.
کاری که شما انجام میدهید این است که الگوهای ذهنی و عکس العمل آنها را در بدنتان ببینید. این آگاهی به آرامی شروع به انحلال افکار و عکس العملهای احساسی مربوطه میکند.
دفعه بعدی که در همان رستوران قرار بگیرید، آنقدر آگاه هستید که متوجه میشوید چه زمانی احساس اضطراب در شما شروع میشود؟ اما وقتی شما نسبت به احساسات و افکارتان آگاهتر باشید، میفهمید که عکس العمل شما چقدر ضعیف تر از گذشته شده است. به علاوه اگر به این روند ادامه دید به زودی عکس العمل شما به طور کل از بین میرود.
۳. بدنتان را آگاهانه احساس کنید
وقتی شما نسبت به بدن خودآگاه باشید میدانید که چگونه میتوانید بدنتان را آرام کنید و همچنین این کار نیز جنبه درمانی دارد.
برای مثال، ممکن است در انجام کار و یا فعالیت برخی از بخش های بدنتان دچار تنشهایی شود. برای من، همانطور که قبلا گفتم، در حین انجام کار پشت سرم و عضلات ساق پایم دچار تنش میشود.
این اتفاق باعث سردردهای بد و کمر درد میشود و افکاری در من ایجاد میکند که موجب سرخوردگیام میشود. بعد از انجام تمرینات ذهن آگاهی در بدنم متوجه شدم که تمام عضلات من در زمان آگاهیام ریلکس میشوند. پس از انجام مداوم این کار، بعد از گذشت چند ماه عضلاتم به صورت خودکار آزاد و رها میشدند.
تکنیک های ساده برای ذهن آگاهی در بدن، انجام تمرینات مدیتیشن است. از نوک انگشتان پا تا جمجه سرتان حس کنید. در حین انجام این کار شما آرامش را به بدنتان باز میگردانید. اگر در جایی از بدنتان احساس درد میکنید، در آن نقطه زمان و تمرکز بیشتری بگذارید.
احساس آرامش در بدنتان شما را به سمت سلامتی سوق میدهد. هرچه این احساس بیشتر باشد احساس جوانی در شما بیشتر است. بهتر است این تمرین را قبل از اینکه بخوابید انجام دهید، زیرا زمانی که بیدار میشوید احساس جوانی و سرزندگی میکنید، به علاوه می توانید این تمرین را دراز کشیده انجام دهید.
حتی لمس کردن بدنتان به شما کمک تا احساساتتان را آزاد کنید و احساس بهتری داشته باشید.
۴. آگاهانه تمرکز کنید
در هر نقطه ای از زمان، توجه ما بین چند چیز تقسیم میشود. بیشتر ما هیچ کنترلی بر روی تمرکز و توجهمان نداریم. و تمرکزمان مانند حیوان وحشی از این سو به آن سو میرود.
این روش به شما کمک می کند تا بر تمرکزتان کنترل داشته باشید. هرچه کنترل بیشتری داشته باشید، در تمرینات فوق دستاوردهای بیشتری خواهید داشت.
برای مثال، شما میتوانید احساساتتان را برای مدت طولانیتری حس کنید بدون آنکه افکار بدی به سراغتان بیاید. به علاوه، میتوانید راحتتر ناظر افکارتان باشید بدون اینکه بخواهید در افکارتان غرق شوید. شما میتوانید مدت زمان بیشتری ذهن آگاه بمانید.
من به سختی میتوانستم زمانی را برای خواندن چند پاراگراف بگذارم. در همان خطهای ابتدایی تمام تمرکزم به گفتگوهای ذهنیام بود. من متن را میخواندم ولی حقیقتاً چیزی از آن یاد نمیگرفتم و مجبور بودم دوباره آن خط را بخوانم. این اتفاق زمانی رخ میدهد که شما کنترلی بر تمرکزتان ندارید.
موثرترین راه برای دریافت کنترل، انجام مدیتیشن تمرکز است. در این تمرین ابتدا باید تمام توجهتان به تنفستان باشد، نفستان را بگیرید و تا آنجا که میشود نگه دارید سپس آن را رها کنید. اگر حواستان پرت شد دوباره از اول شروع کنید. اگر همینطور به انجام این تمرین ادامه دهید، میتوانید بر روی تمرکز و تواناییهایتان تمرکز کنید.
۴ روشی که در بالا به شما ارائه دادهایم به شما کمک میکند تا به آگاهی عمیقتری برسید. این تمرینات را بسته به خودتان میتوانید به تنهایی یا گروهی انجام دهید. من باور دارم که این تکنیک ها می تواند برای بهبود عزت نفس پایین، باورهای محدود، اضطراب، افسردگی و هر مشکلی که به ذهن شما مربوط است، کمک کند.
اگر می خواهید به شکل عمیق تری بر روی تغییر باورهای خود و پاکسازی ذهن تان از افکار منفی و آسیب زننده کار کنید، دوره مدیریت بر باورها راهکارهایی کاربردی برای این کار به شما ارائه می دهد.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
27 پاسخ
سلام
خیلی مطلب مفیدی بود
ممنون از شما که زحمت کشیدی
سلام خیلی عالی بود تشکر
فوق العاده کار آمد خیلی زیاد ممنونم بابت این متن که انقدر واضح و راحت مسئله ای به این پیچیدگی رو بیان کردین
سلام خانم دکتر فلاح
مطالب بسیار عالی بود
سپاسگزارم
سلام بسیار عالی بود
من واقعا استفاده کردم از مطالب
عالی بود
سلام ممنون از مطالب مفیدتون
من خودم برای کنترل ذهن و نجات از افکار منفی قوی،
از آیت الکرسی استفاده میکنم. فوق العادست
عاااااااااالی بود. ممنون
خیلی کاربردی و عالی بود.متشکر
سلام وقتتون بخیر این مطلب عالی بود
فقط یه سوال
افکار منفی مانند چه افکاری هستند؟
سلام دوست عزیز
افکار منفی افکار و خودگوئی هایی هستند که در آنها اعتراض و گله و شکایت وجود دارد که در فرد به هم ریختگی و استرس بیشتر ایجاد میکند نه راه حل و احساس تسلط به موقعیت در واقع افکار منفی ما را به تدریج صعیف میکند به جای اینکه به ما قدرت و احساس تسلط در حل مشکلات دهد.
سلام کمکم کنیدمن زیاددچاردفکارمنفی میشم
سلام دوست عزیز
دوره معجزه خود گویی و همینطور هوش هیجانی خیلی در این راستا به شما کمک خواهد کرد.
سلام خانم دکتر
ممنون از اگاهی و انرژی که در برنامه هاتون به مخاطبین میدید.سلامت و پاینده باشید.
ممنون خانم دکتر
با سلام و تشکر مطالب بسیارعالی اموزنده وبا تمرین و تکرار خودمان بتونیم در ذهنمون جایگزین افکار منفی کنیم تا رشد کنیم و اگاه باشیم به درونمون
دقیقا باید نسبت به انجام تمرینات هشیار باشیم
از انجام تمریناتتان به من بازخورد دهید
سلام خیلی مطالبتون کاربردی بود
من یه سوالی دارم
یه سری افکار اشتباه و زشت گاهی به شدت به سراغمون میاد در اون صورت هم همین تمرینات رو انجام بدیم؟
برخی از افکار زشت و مخرب هستند و عمیقا دنبال راه رهایی از این افکار هستم
ممنون میشم پاسخ بدید
سلام دوست عزیز باید ببینید ورودی های ذهنی شما چیست؟ هرگاه ورودی های ذهن شما باز باشند و اطلاعات پراکنده را جمع آوری کنید و وارد ذهن کنید خروجی های شما هم بر طبق همان اطلاعات است.
مراقب ورودی های ذهنیتان باشید، با چه جور افرادی در ارتباط هستید، گنجینه ی واژگان آنها چیست؟ راجب چه موضوعاتی صحیت می کنند؟ همین ها می شوند موتد اولیه برای افکار شما و حالا شما می خواهید جلوی افکار را بگیرید شما جلوی ورودی ها را بگیرید.
سلام
بله متشکرم از راهنماییتون ♡
سلام خانم دکتر ممنون بابت پیج خوبتون.من وقتی به رویاها و آرزوهام فکر میکنم ترس تمام وجودمو میگیره میترسم.به حدی که تپش قلب شدید پیدا میکنم.خیلی دارم روی خودم وافکار کار میکنم که مثبت فکر کنم اما با ترس نمیدونم چکار کمم
سلام دوست عزیز
به شما پیشنهاد می کنم دوره ی مدیریت اضطراب و بعد از آن دوره تجسم خلاق را شرکت کنید
سلاممممم. ☺
مطالب خیلی ارزشمند بود و خیلی ریشه ایی و عمقی ب مسئله پرداخته شده.شاید کمتر جایی باشه ک ریشه ی افکار و عادتهای منفی رو آگاهی بنامند.اما اینجا ب یک نکته ارزشمند ب نام آگاهی اشاره شد.اگاهی ک واقعن کل زندگی داره رو اون میچرخه.
اما سوالی ک برام ایجاد شد این بود ک مثلن هنگام رویارویی با چیزی مثل ترس، ما اینو چجوری با آگاهی برطرف کنیم؟
مثلن من خودم موقع برخورد با طرف، یا صحبت، یک حس بدی در ناحیه معدم ایجاد میشه و دستام سرد میشه.خوب اینجا من اگه آگاهی داشت باشم ک همچین حالتی دارم، حالا چجوری تلاش کنم ک این حالت در من متوقف شه و مثلن معدم حالت بد و استرس زا نداشت باشه و دستام سرد نشع؟
سلام دوست عزیز
شما باید به این واکنشها توجه کنید و اطلا با آنها مقاومت و اعتراض نداشته باشید به این معنا که از ترستان نترسید. اینها مواردی است که در دوره هوش هیجانی کامل به آن پرداخته شده. ترس شما و یا درد معده شما باید مورد توجه و پذیرش و احترام قرار بگیرند. وقتی با چیزی نجنگید و آن را پذیرش بدهید شدت جلب توجهش از سمت شما کم می شود. شما نیاز کاری را انجام دهید تا ترستان از بین برود.ترس و درد علائم مهمی هستند تا ما تغییر کنیم. برای مثال وقتی شما وارد رابطه با فرد مهمی می شوید و معده شما درد میگیرد به شما پیام می دهد که مهارت های ارتباطی را بلد نیستید برای همین بدن شما آلارم می دهد. امیدوارم روی رشد خودتان کار نکنید تا در روابط دچار ترس نشوید.
سلامی مجدد
پس یعنی اگه من تو روابط فردی و جمعی دچار مشکل شدم، و همون موقع فهمیدم، فقط نظاره کنم این حالت رو و هیچ کاری نکنم درسته؟
اخه مثلن یه فردی ک عادت داره موقع کاراش،پاش رو تکون بده، و وقتی توجه میکنه و آگاه میشه، کاری ک انجام میده اینه ک دیگه پاش رو تکون نمیده.ینی در قبال اگاهی، یک کاری انجام میده بعدش.
منم همینجوری برا خودم درنظر گرفتم. با خودم گفتم، حالا ک من در رابط فردی یا اجتماعی، دچار استرس میشم و معدم یه حالتی میشه، وقتی تو موقعیتش قرار گرفتم و آگاه شدم ک دارم اینجوری میشم، حالا باید مثل کسی ک دیگ پاش رو تکون نمیده، منم باید یه کاری کنم در قبال این آگاهی. چون اگ فقط نظاره گر باشم حل نمیشه
با تشکر
سلام دوست عزیز
به شما توصیه می کنم در دوره هوش هیجانی شرکت کنید تا نحوه برخورد با هیجاناتتان را شناسایی کنید و بعد از آن در دوره خود گویی شرکت کنید.
تشکر از مطالب فوق العاده شما