پاسخ شما به این ۷ سوال مسیری که به سمت موفقیت را مشخص میکند.
سریع ترین راه برای پیدا کردن چشم اندازی بهتر از موفقیت و زندگی کردن بر آن اساس، پرسیدن سوالاتی است که به خودشناسی منجر می شود. هدف از سوال پرسیدن، ایجاد فرصت هایی است تا بتوانیم بر اساس انتخاب های منحصر به فردمان زندگی کنیم.
شما از زندگی چه می خواهید؟ اگر جواب شما «موفق بودن» است، از خود بپرسید برای رسیدن به موفقیت چه باید بکنید، و سپس شروع کنید به زندگی کردن بر اساس پاسخ هایی که به این سوال می دهید.
۱. شما در نگاه دیگران چگونه هستید؟
ما به ندرت به این موضوع فکر می کنیم که برای دیگران چگونه تعریف شدهایم چون اغلب مشغول ارزیابی دیگران برای خود هستیم. وقتی که ما دائما به دیگران توجه میکنیم، ناخودآگاه شروع به قضاوت آنها میکنیم. در نتیجه درباره آنچه دیگران در ارتباط با ما انجام میدهند یا نمیدهند انتقادگر و سخت گیر می شویم. برای انتقادگر بودن لازم نیست تلاش کنیم. با این حال این ویژگی رفتاری در موفقیت ما سهم مثبتی ندارد.
افراد موفق، به جای دیگران، خودشان را بازبینی و ارزیابی می کنند. مهم است که بدانیم در ارتباط با دیگران چطور دیده می شویم. تصور کنید از نگاه فرد مقابل خود را می بینید. زمانی که توجه ما به سمت خودمان معطوف می شود است که تغییرات اساسی و معناداری را تجربه می کنیم. خودتان را از نگاه دیگران، از نگاه اطرافیان تان تجسم کنید، آن خودی را تجسم کنید که مایلید دیگران از شما ببینید و تجربه کنند، و آنگاه شروع کنید به تغییر در جهت ساختن آن «خود».
۲. چطور می توانید نقش مثبتی در این دنیا داشته باشید؟
به جای تمرکز صرف بر سود و زیان، لازم است که بر جنبه هایی از زندگی که می توانیم در آنها مفید واقع شویم هم تمرکز کنیم. خودخواه نبودن آموختنی است. و موفقیت برای آدمهایی که منتظرند دیگران آنها را کشف کنند، به رسمیت بشناسند و از آنها حمایت کنند حاصل نمی شود. ما باید واقعا تلاش کنیم، نکات مثبت دیگران را به زبان بیاوریم، از خودمان و از دیگران حمایت کنیم و محیطی که در آن قرار گرفته ایم را با وجودمان بهتر سازیم.
ما از طریق کمک به بهتر شدن دنیا و اطرافیان مان موفق تر می شویم. اوج موفقیت در پول نیست، بلکه در احساس عمیق شادمانی و رضایت است. ما تمایل داریم با و برای افرادی کار کنیم که فکر می کنیم از ما حمایت می کنند، و می دانند که ما از آنها حمایت می کنیم. زمانی که موفقیت تقسیم می شود، مانند پول از اندازه آن کم نمی شود، بلکه احساس پیروزی، رضای و شادمانی است که با تقسیم، بیشتر می شود.
۳. شما چقدر شنونده خوبی هستید؟
ما باید این سوال را زیاد از خود بپرسیم. برای اینکه دیگری را بشناسیم و بتوانیم او را درک کنیم، باید ابتدا بتوانیم او را بشنویم. نمی توانیم در ارتباطات موفق باشیم اگر نتوانیم فرصتی به دیگران برای ارائه خودشان بدهیم. اگر ما دائما در حال صحبت کردن باشیم، نمی توانیم به خوبی گوش بدهیم. در واقع ما داریم خودمان و ایده هایمان را عرضه می کنیم بدون اینکه نیاز سنجی مناسبی از طرف مقابل کرده باشیم تا بتوانیم در ارائه ایده مان موفق باشیم.
هر چه عمیق تر گوش بدهیم، بیشتر یاد می گیریم و بهتر می توانیم بازخورد بدهیم یا توصیه کنیم. و زمانی که بعد از گوش دادن به حرف های فرد مقابل به او توصیه و بازخودر می دهیم، باید به یاد داشته باشیم که به آنها احترام بگذاریم، به خصوص اگر آنها اشتباهی مرتکب شده اند یا در مسیر اشتباهی قدم گذاشته اند. لحن کلام و زبان بدن در ارتباط با دیگران سهم بسزایی داند. ما نمی توانیم با احساس شرم یا کوچک کردن به دیگران در مسیر موفقیت کمک کنیم. باید با دیگران طوری محترمانه رفتار کنیم که انتظار داریم دیگران با ما رفتار کنند. برای شنیدن دیگران ما باید متمرکز باشیم، و به لحاظ عاطفی بتوانیم آنها را درک کنیم. محترمانه ترین رفتاری که ما می توانیم در قبال دیگران داشته باشیم این است که بدون قضاوت کردن، به آنها گوش دهیم.
۴. چطور می توانید ظاهر شوید؟
آیا تا به حال به نحوه به چشم آمدن خود در این دنیا فکر کرده اید؟ ما همه عمیقا روی هم تاثیر می گذاریم. می توان حالت یک نفر را بدون یک کلمه صحبت کردن با او، صرفا از طریق زبان بدنش، متوجه شد. برای رسیدن به تعادلی میان وقار و جدیت به خود بگویید، «من اثرم را مشاهده می کنم». اگر اثر ناشی از حرکت یک قایق زیاد و پرسروصدا باشد، قایق های دیگر شنیده یا دیده نمی شوند. و اگر اثر ناشی از حرکت یک قایق کوچک و ناچیز باشد، قایق مورد توجه قرار نخواهد گرفت. به همین صورت، لازم است ما تعادل را در شخصیت مان پیدا کنیم و به طوری رفتار کنیم و در این دنیا ظاهر شویم که مورد توجه، احترام و ارزش واقع شویم.
۵. چه کارهایی را می توانید کمتر یا بیشتر انجام دهید؟
چه بخش هایی از زندگی یا شخصیت شما نیاز به اصلاح دارد، یا لازم است کمی تقویت یا تعدیل شود؟ اگر ما به این شناخت از خود برسیم که در برخی موقعیت ها غیر منطقی یا سخت هستیم، یا بدانیم که گاهی ممکن است زیادی بدبین باشیم یا شکایت کنیم، و تصمیم بگیریم هیچ تلاشی برای تغییر این بخش های شخصیت مان نکنیم، در این صورت ما خود مانع موفقیت مان هستیم. آیا بیش از اندازه کار می کنید، یا بیش از حد می خورید، زیاد صحبت می کنید، به اندازه کافی نسبت به عقایدتان اطمینان ندارید و اینها در زندگی تان اثرات منفی گذاشته اند؟ اگر پاسخ شما به هریک از این سوالات مثبت باشد، سعی کنید محدوده ای از زندگی تان که در آن مشکل را می بینید را تعیین کنید و به بررسی و تغییر آن بپردازید، این به شما کمک می کند که در تعادل بیشتری زندگی کنید. موفقیت بدون تعادل موفقیت نیست، بلکه وضعیتی است پوچ و همراه با بدبختی.
۶. چطور می توانیم خود را بهتر کنیم؟
هرگاه احساس کردیم نیاز به تغییر داریم، در واقع فرضمان این است که چیزی سر جایش نیست و یا ما به اندازه کافی خوب نیستیم. در واقع نیاز به تغییر نداریم، ما باید خودمان را بهتر کنیم. ما باید تصویری از خود داشته باشیم که در آن با اصالت و قدرت هرچه تمام تر زندگی می کنیم. تلاش ما باید در این جهت باشد که تبدیل به فردی شویم که دوستش داریم، برایش احترام قائلیم و تحسینش می کنیم. باید در جهت رشد و بهتر شدن قدم برداریم زیرا بدون این شکل از توجه و تلاش برای بهتر شدن، رشد نخواهیم کرد. زندگی در حرکت به جلو است، و بهتر است ما هم از آن تبعیت کنیم. ما از طریق تغذیه بهتر، خواب بهتر، اختصاص دادن زمان هایی برای خلوت با خود، مطالعه کردن، ورزش کردن، شرکت در دوره ها و سمینارهای مختلف و داشتن یک مشاور می توانیم در جهت بهتر شدن حرکت کنیم. هر کاری که ما را به سطح بالاتری از آگاهی می رساند را انجام دهید.
۷. شما قدر چه کسانی را می دانید؟
به راحتی می توان آدم ها را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرد و از هر دو نوع آدم خوب و بد در زندگی هر فردی پیدا می شود. یاد بگیریم که هر دو دسته را بپذیریم. تجربیات منفی تر ما با آدم ها معلم فوق العاده ای برای ماست. از این طریق است که در می یابیم با چه افرادی می توانیم یا نمی توانیم کار کنیم، و در رابطه با چه افرادی باید فاصله را حفظ کنیم. یاد می گیریم در مشکلات چطور عمل کنیم، یا در چه مواقعی سکوت کنیم. از این رو افراد و تجریبات منفی برای ما ارزشمندند.
به راحتی می توان برای افرادی که با آنها خوبیم و با ما خوب هستند ارزش قائل شویم. خوب است به آنها بگوییم که برایمان چقدر مهم اند و چرا. یک تایید کوچک اثرات بزرگی در پی دارد. تایید دیگران و رفتارهای مطلوب شان انگیزه آنها را چند برابر می کند.
سوال پرسیدن یکی از کارآمدترین روش های هدایت خود در مسیر موفقیت است. موفقیت آن تصویر بزرگتری است که ما به دنبالش هستیم. برای آنکه به آن نقطه برسیم و زندگی مان را دوست داشته باشیم، باید برطبق پاسخ هایی که به طور طبیعی از درون مان سرچشمه می گیرند زندگی کنیم و نه بر اساس پاسخ هایی که فکر می کنیم باید بدهیم تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم. لایه های بیشماری در مسیر ما تا موفقیت وجود دارد که می توانیم آنها را کشف کرده و از آنها کمک بگیریم، و هرچه بیشتر سوال بپرسیم، بیشتر و بهتر می توانیم این لایه ها را کشف کنیم و از آنها در مسیر موفق شدن کمک بگیریم.
منبع : سایت entrepreneur.com
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
2 پاسخ
عاشق این وبسایت شدم من.عالی هستید شما
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به
کارتون ادامه بدین