دوستم میگفت: دختر نوجوانم حاضر است هر کاری را انجام دهد جز درس خواندن و میگوید: ” واقعا چرا باید این همه تکلیف درسی را انجام دهم، به چه دردم میخورند؟”
گفتم:دختر باهوشی داری، واقعا چه دلیلی برای درس خواندن وجود دارد؟ درس بخواند، قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ به کجا برسد؟
قرار است با درس خواندن و دانشگاه رفتن، متخصص شود و شغلی خاص پیدا کند و به درآمدی برسد تا بتواند زندگی و امکاناتی مطلوب برای خودش فراهم کند؟
او قبل از انجام همه ی این کارها، زندگی مطلوب، حتی ایدهآل داشته است، او از قبل، با آنها زندگی کرده حالا قرار است با درس خواندن او چه چیزهایی تغییر کنند؟
مشکل والدین این است که حتی فضایی برای فرزندان ندارند، تا خود آنها با اشتیاق برای رسیدن به خواسته هایی که والدین آنها تبدیل به داشته نکردند، تلاش کنند. به هر طرف نگاه می کنند جواب سوالات طرح نشده ی خود را هم میبینند و از اینکه نمیدانند چه سوالاتی از زندگی دارند، کلافه میشوند.
ما فرزندانمان را در آرزوهایی که داشتیم غرق میکنیم، با لوازمی که داشتن آنها مدت کوتاهی (واقعا کوتاه) خوشحالشان می کند و فراموش می کنیم آنچه ما را بابت داشتن آنها خوشحال میکند نه خود وسایل گران قیمت بلکه توانایی و قدرت خرید آنهاست.
” اینکه من توانستم با کارم و کارآیی ام به نقطه ای برسم که هر چه میخواهم را تهیه کنم.” ما این وضعیت عالی روانی را از فرزندانمان گرفتیم. وقتی هر چه را اشاره کردند به سرعت و لذت برایشان مهیا کردیم و یک احساس غرور از اینکه من هر چقدر هم در تنگنا باشم به فرزندم نه نمیگویم.
فراموش کردیم که فرزندانمان به “نه شنیدن” هم نیاز دارند. تا باور کنند خواسته هایی دارند که لازم است برای رسیدن به آنها تلاش کنند از مراحلی بگذرند تا با توانایی که کسب میکنند قدرت خرید آنها را هم به دست آورند.
فرزند من امروز همه چیز دارد ولی حال خوب ندارد چون یک موجود ضعیف و وابسته به دارایی و امکانات پدرش است حتی از نظر روانی هم پدر یا مادرش مدام او را نوازش کنند.
فرزندان ما دارایی ما نیستند آنها به واسطه ما به این عالم آمده اند. ما نمیتوانیم آنها را در عشق خودمان حبس کنیم باید فضا بدهیم تا پرواز کردن را یاد بگیرند. و در نهایت مسیر خاص خود را بدون ما بروند و بتوانیم بدون حضور آنها، کنار خودمان زندگی معنا داری را بسازیم.
اما حالا که دختر و پسر ما به سن بیست سالگی رسیدند و کاملا وابسته به امکانات و دارایی های خانواده زندگی می کنند، چه باید کرد؟ آیا قادریم او را تغییر دهیم؟ و در مسیر درست قرارش دهیم؟
پاسخ این است: آری
اما به شرط اینکه خودمان تغییراتی درست در خود ایجادکنیم و درد ترک وابستگی را اول در خود تجربه کنیم و بعد در فرزندمان.
تاب بیاوریم، ترک کردن عادتها و شرایط چندین ساله درد دارد. به تغییر کردن خود متعهد شویم و بعد آموزش ببینیم تا بتوانیم گام به گام شرایط را تغییر دهیم.
محبت به کودکان از مباحث مهم و ضروری روانشناسی به شمار میرود. زنجیره محبت میان فرزند و والدین بهداشت روانی او را تامین کرده و زندگی فرزند در کودکی به محبت والدین خلاصه میشود. روش های محبت به کودکان در شکلگیری تربیت اصولی آنها نقش مهمی دارد. اگر این امر به صورت افراطی نباشد و با رعایت نکات روانشناسی همراه شود، بدون شک فرزندی خودباور با اعتمادبنفس تربیت کردهاید که آینده روشنی برای خود میسازد.
نکات محبت به فرزندان
محبت کردن به کودکان اثرات زیادی در زندگی حال و آینده آنها باقی میگذارد که در ادامه متن به تعدادی از آن ها اشاره میکنیم:
- عشق ورزی نسبت به فرزندان حس ارزشمندی را در آنها تقویت میکند.
- فردی که در سنین کودکی از محبت درست واصولی برخوردار بوده در بزرگسالی استعدادهای خود را بهترمی یابند.
- کودکانی که از محبت کافی برخوردار هستند والدین خود را مانند یک دوست میبینند و درصورت بروز مشکل با خیال آسوده موضوع را با آنها در میان میگذارند.
- والدین اولین آموزگاران فرزند هستند.رشد و پرورش عواطف احساسات آنها در ابراز مهر و محبت به سایرین در بزرگسالی نمایان میشود.
برای مشاهده بیشتر این نکات به مقاله «10 نکته کلیدی در تربیت فرزندان» مراجعه کنید.
روشهای محبت به کودکان از نظر روانشناسی
از نظر روانشناسی محبت کردن به کودکان با استفاده از روشهای زیر بسیار سودمند است:
- به کودکان خود احترام بگذارید.
- علایق فرزندانتان را بشناسید.
- ابراز احساسات تنها به صورت کلامی کافی نیست، محبت کردن دررفتارشماهم باید وجود داشته باشد.
- اگر فرزندتان کار اشتباهی میکند به او نگویید دوستش ندارید، در لحظه ناراحتی محبت خود را از آنها دریغ نکنید.
- از کلمه دوستتدارم برای کودک خود استفاده کنید، با گفتن این کلمه حس آرامش در کودک تقویت میشود.
- کودک خود را لمس کرده و موهای او را نوازش کنید.
- با کودکان خود صحبت کنید وبه حرف های آنها گوش دهید.
- برای محبت کردن حرکات خاصی را بین خودتان طراحی کنید (محبت فقط نباید زبانی باشد).
- زمانی که کودک شما را نگاه میکند بی تفاوت از نگاهش رد نشوید با لبخند پاسخ نگاه محبت آمیز او را بدهید.
- به ظاهر کودکتان رسیدگی کنید موهای آن را شانه کنید. لباس هایشان را اتو کشیده و تمیز تنشان کنید.اینها جلوههای محبت شماست.
- به آنها هدیه دهیداین کار عشق و محبت شما را نشان میدهد.این کار باعث تقویت رفتار مناسب میشود. توجه داشته باشید ترجیح بر این است که هدیهها گران قیمت و خاص نباشند چون کودک دیگر با هدیههای ارزان و کوچک خوشحال نمیشود.
یکی از نکات محبت به فرزند که از اهمیت ویژهای برخوردار است محبت کردن والدین به یکدیگر است فراموش نکنید که کودکان تقلید کاران ماهری هستند آنها با تماشای والدین آگاهتر فرزندان موفق تر خود درک بهتری از محبت کردن پیدا خواهند کرد.
محبت کردن به کودکان زیر دو سال و فواید آن
در این دوران از نظر روانشناسان محبت یک رکن اساسی به حساب میآید. کودکان در این سن درکی از باید و نبایدها ندارند. نیاز اساسی آنها شنیدن کلمات محبتآمیز ودر آغوش گرفته شدن توسط والدین است که حس امنیت و رضایت کودکان را بالا میبرد.روانشناسان معتقد هستند حس اعتماد فرزندان در سن زیر دو سالگی شکل میگیرد. این حس با پاسخ دادن به نیازهای عاطفی کودک در یک راستا قرار میگیرد. نیازهای کودکان دراین سنین را بشناسید وبه درست به آنها پاسخ دهید.
چگونه به کودک محبت کنیم ؟
والدین باید توجه داشته باشند محبت و آرامش کودک را به حال خوش، خودشان گره ندهند یعنی در مواقعهای که والدین ناراحت، خسته و در کل از لحاظ روحی در شرایط مساعدی نیستند نباید عشق و محبت از کودک را دریغ کنند، این رفتار والد فرزند را دچار دوگانگی میکند.
اثرات زیاده روی محبت به کودکان
تردیدی نیست که هر شخصی فرزندش الویت زندگی اوست و برای پاره تنش بهترین را میخواهد اما محبت غیر متعارف به شخصیت او لطمه وارد میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
برخی از والدین که اصول محبت کردن را نمیدانند و همواره با این پرسش رو به روهستند که چگونه به کودکان محبت کنیم؟
در پاسخ به آن پرسش بیحد و اندازه به کودک محبت میکنند. و در نهایت فرزندی لوس و بهانهگیر تربیت میکنند فرزندانی که معنی صبر و تحمل را در زندگی درک نمیکنند. در واقع این محبت نیست که مشکل ساز میشود بلکه نحوه آن، تاثیرات خوب و بد آن را تعیین میکند.
محبت کردن باید به جا و براساس شرایط وموقعیت متفاوت ومتناسب باشد.بعضی اوقات والدین به دلیل اینکه فرزندشان با رفتار نادرست ناراحت نشوند همچنان به محبت اشتباه خود ادامه میدهند. محبت به معنای این نیست که فرزندان هر کاری بخواهند بتوانند انجام دهند. این کودکان همیشه باید در مرکز توجه قرار گیرند، زیرا با رفتارهای اشتباه همیشه در نزد خانواده بهترین بودهاند وافراطی و بیحساب محبت دریافت کردهاند. این کودکان به فردی پرتوقع و زود رنج تبدیل میشوند که تحمل کوچکترین ناکامی و مخالفتی را ندارد.
وقتی از سرمحبت و دوستداشتن کودک راعادت به رفاه فراوان میدهیم عملا ذائقه احساس لذت کودک را از بین بردهایم.
کودکان بسیار حساس و باهوش هستند در سن کودکی مغز و حواس های آنها کمکم رشد میکند. برای اینکه فرزندی موفق داشته باشیم و بدانید که چگونه به کودک محبت کنیم، بهتر است از مشاورین کمک بخواهیم و در آخر به این نکته توجه داشته باشیم که روش محبت به کودکان در سنین مختلف به شیوه متفوتی باید صورت بگیرد.
2 پاسخ
سلام
مقاله ی دل پذیری بود.
خیلی از نکات را نمیدانستم.
بنظر من، هر شخصی برای فرزند پروری یا شیوه درست برخورد با کودکان باید به مطالب کوتاهی از برخورد صحیح با کودکان مشرف باشد.منتظر مقالات بعدی هستم
سپاسگزارم ندا جان