شاید این اولین باری نباشد که درباره اهمیت هدفگذاری به شما گفته می‌شود، و به احتمال زیاد آخرین بار هم نخواهد بود.
اما کلیشه ها به کنار، فهمیدن اهمیت هدف گذاری و دانستن اینکه چگونه برای خودمان هدف تعیین کنیم برای محقق ساختن خواسته هایمان در زندگی اهمیت زیادی دارد. در اینجا شش دلیلی که نشان میدهد هدفگذاری از الزامات زندگی است را برای شما ارائه می کنیم:
۱. اهداف شما را به جلو هدایت می‌کنند
داشتن اهداف(که ویژگی‌های درست یک هدف را دارند) به شما انگیزه زندگی و دلیلی برای برنامه‌ریزی و کار کردن می‌دهند. یک هدفِ مکتوب نمود بیرونی خواسته‌های درونی شماست و دائماً به شما آنچه که می‌خواهید به دست آورید را یادآوری می‌کند.
الگوی معیوب و تکراری‌ای در مسیر هدفگذاری وجود دارد که همه ما با آن آشناییم: ما ذهن‌مان را روی موضوعی متمرکز می‌کنیم، نسبت به آن هیجان و انگیزه پیدا می‌کنیم و به شدت برایش تلاش می‌کنیم ولی به‌تدریج انگیزه‌مان کم می‌شود. داشتن اهدافی واضح و قابل تصور به شما کمک می‌کند تا به طور بهتری با خودتان و خواسته‌های عمیق درونی‌تان ارتباط برقرار کنید، و این به شما انرژی مضاعفی میدهد تا زمان‌هایی که تمرکز و انگیزه‌تان شروع به کمرنگ شدن می کند، انرژی خود را احیا کنید.
۲. اهداف قله های غیرقابل صعود را به تپه‌های قابل فتح تبدیل می‌کنند
اغلب ما آرزوهای بزرگی داریم که در اولین نگاه، رسیدن به آنها غیرممکن به نظر می‌رسد. به راحتی ممکن است احساس ناامیدی کنیم زمانی که روبه‌رویمان هدفی عظیم و دست نیافتنی قرار گرفته است.
هدفگذاری اصولی می تواند به ما کمک کند تا این خواسته بزرگ و ترسناک را به گام های کوچک و سهل الوصول تبدیل کنیم. برنامه ریزی برای این اهداف و اقدامات کوچک تر، نه تنها مسیر به سمت هدف غایی مان را آسان‌تر می کند، بلکه نتایج تحقیقات حاکی از این است که موفقیت در اهدافی هر چند کوچک، انگیزه ما را دائما شارژ نگه می‌دارد تا در سختی های مسیر جا نزنیم و ادامه دهیم.
تونی هسیه، مدیرعامل شرکت زاپوس، در کتاب فوق العاده اش به عنوان «دست یابی به شادمانی» توضیح می دهد چگونه دادن ترفیع های کوچک مکرر به جای ترفیعی بزرگ دیربه‌دیر موجب افزایش رضایت کارکنان می شود. برای مثال، به جای اینکه هر ۱۸ ماه یک ترفیع بزرگ به کارمندی داده شود، مدیران شرکت زاپوس متوجه شدند که اگر ترفیع های کوچک تری هر سه ماه یکبار به کارمندانشان بدهند، این موجب بیشتر بالا رفتن رضایتمندی و افزایش انگیزه کارمندان می شود.
شما هم می توانید از این درس در زندگی خود استفاده کنید. قله ای که می خواهید فتح کنید را انتخاب کرده و آن را به تپه هایی کوچکتر تقسیم کنید، تپه هایی قابل فتح. در انتهای هر تپه، شما شادمان تر و با انگیزه تر خواهید بود تا تپه بعدی را فتح کنید، زیرا پیشرفت خود را دائما می‌بینید.
۳. اهداف کمک می کنند تا ما خودمان را باور کنیم
فایده هدف گذاری تنها این نیست که برای زندگی مان برنامه ای داشته باشیم و خود را نسبت به آن متعهد بدانیم. هدفگذاری باعث می شود ما به چیزهایی در زندگی مان بیاندیشیم و چیزهایی را بخواهیم که پیشتر برای خود ممکن نمی دانستیم.
آیا شما هم خواسته ای دارید که بسیاری از مردم آرزویش را دارند، اما تعداد معدودی آن را شدنی می دانند؟ تنها زمانی که شما آن خواسته را به شکل یک هدف در آورید و هر روز در مسیر آن اقدامی انجام دهید است که می توانید آن را محقق سازید، در غیر این صورت، شما هم مثل بقیه مردم باور دارید که آن آرزویی دست نیافتنی است. زمانی که شما پیشرفتی هرچند آرام در این مسیر داشته باشید است که می توانید منتظر باشید که متمایز از دیگران در حال محقق ساختن این خواسته هستید، و صرفا آرزویی را به شکل مبهم در سر نمی پروانید.
۴. داشتن هدف باعث می شود شما مسئولیت شکست هایتان را بپذیرید
اگر شما اهداف تان را ننویسید و به خودتان ضرب العجلی برای رسیدن به آنها ندهید، چگونه می توانید عملکرد خود را ارزیابی کنید و از شکست هایتان درس بگیرید؟
هدفی که شش ماه، یک سال یا پنج سال پیش برای خود گذاشتید و دیدن اینکه شما قرار بود تا زمان فعلی به نقطه ای بسیار جلوتر از آنچه در آن قرار دارید برسید در شما احساس مسئولیت‌پذیری ایجاد می کند. این به شما نشان می دهد روشی که پیش گرفتید موثر نبوده است، و لازم است تغییرات اساسی در سبک و روش رسیدن به هدف تان ایجاد کنید تا به نقطه مطلوب برسید.
۵. اهداف به ما خواسته های عمیق مان را نشان می دهند
البته زمان هایی وجود دارد که ما اهدافی برای خود تعیین می کنیم که نمود خواسته های حقیقی ما نیستند. گاهی اوقات، فکر می کنیم که پول بیشتری نیاز داریم، در حالی چیزی که واقعا به آن نیاز داریم تغییر در محیط اطراف است، یا فردی است که دوستش داشته باشیم. گاهی اوقات فکر می کنیم که نیاز به زمان آزاد بیشتری داریم، اما آنچه حقیقتا لازم داریم شغلی است که به واقع نسبت به آن عشق بورزیم. گاهی اوقات هم فکر می کنیم می خواهیم تنها باشیم، اما چیزی که واقعا نیاز داریم این است که در اطراف افراد مثبت اندیش قرار بگیریم.
اگر شما در زندگی بی هدف پرسه بزنید و تصور مبهمی از موفقیت و دستیابی داشته باشید، شاید هرگز متوجه نشوید که خرید یک بی ام دبلیو، یا گرفتن ترفیعی که ماههاست منتظرش هستید چیزی نیست که به واقع باعث شادمانی شما شود، بلکه شما نیاز دارید خلأهای زندگی‌تان را ابتدا با مواردی پر کنید که به زندگی‌تان معنا ببخشند. بدون معنا، ثروت، قدرت و شهرت برایتان خوشبختی بهمراه نخواهد داشت.
با پرسیدن این از خودمان که واقعا چه می خواهیم و ارزیابی اهداف مان، ما از تعمق و درون نگری بهره مند می شویم. می توانیم کشف کنیم که در زندگی چه می خواهیم و بر این اساس مسیرمان را انتخاب کنیم.
۶. داشتن هدف به ما کمک می کند زندگی غنی‌تری داشته باشیم
زمانی که شما برای هدف گذاری وقت می گذارید، مطمئن می شوید که از هر لحظه از عمرتان به شکلی بهینه استفاده کرده‌اید. تجربیات و انتخاب های بیشماری در زندگی وجود دارد، اما بسیاری از چیزهایی که ما می خواهیم داشته باشیم یا تجربه کنیم به راحتی در اختیارمان قرار نمی گیرند – لازم است برایشان کار کنیم.
فرض کنید که در سفر هستید. زمان محدودی دارید تا همه دیدنی های آن محل را ببینید. آیا مایل نیستید از قبل انتخاب کنید کجاها را می خواهید ببینید و کدام ها را نه؟ یا اینکه مایلید در شهر پرسه بزنید به این امید که به یک جاذبه توریستی برسید. و اگر شما مکان هایی را برای بازدید در نظر گرفته اید، أیا نمی خواهید قبل از رفتن درباره شان کمی بیشتر بدانید و حداقل بدانید که چگونه باید به آنها برسید؟ یا اینکه دوست دارید آنقدر راه بروید تا بر حسب تصادف و شانس به آنها برسید؟
در بسیاری از موارد، زندگی مانند یک سفر است (اگرچه ممکن است اینطور به نظر نرسد)، ما زمان محدودی داریم تا تجربیاتی که دوست داریم را تجربه کنیم و قبل از آنکه متوجه شویم، زمان مان به پایان می رسد. اگر مایلید به بهترین نحو از لحظات زندگی استفاده کنید، باید بدانید که چه می خواهید و راه و رسم رسیدن به آن را بیاموزید.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
