شفای کودک درون
من از تاریکی میترسم دلم میخواد همیشه وقتی میخوابم چراغ روشن باشه.
چرا؟ وقتی که تو خوابی متوجه تاریکی نمیشی پس فرقی نداره چراغ روشن باشه یا خاموش.
فرق میکنه. وقتی چراغ روشنه انگار از اون شبهای تاریک و تلخ گذشته فاصله میگیرم. شبایی که وقتی پدر و مادر بهم شببخیر میگفتن و میرفتن طبقه پایین به خیال اینکه خوابم برده صدای دعواها و شکستن ظرفها اونم سر موضوعاتی که هیچوقت قرار نبود تموم بشم بلند میشد.
من از ترس توی تنهایی خودم فرو میرفتم و اشک میریختم انقدر گریه میکردم که هرگز متوجه نمیشدم کی خوابم میبرد.
اون دعواها هرشب تکرار میشدن اما من هیچوقت بهشون عادت نکردم.
الان ده سال از جدایی پدر و مادرم میگذره اما من هرشب که با چراغ خاموش میخوابم تا صبح فقط کابوس اون شبهارو میبینم.
من از تاریکی، صدای بلند، تنهایی، ازدواج، طلاق،بچهدار شدن، مهاجرت کردن، دروغ، شکستن ظرفها و من از خیلی چیزا میترسم و شاید همین ترسهاست که از من یک موجود شکننده و ضعیف ساخته.
درونم یک دختربچهی رنجوره که دلش میخواد پدر و مادرش تا وقتی که خوابش ببره توی اتاق کنارش بمونن و نوازشش کنند. دختر بچهای که دلش قصههای شبونه و لالایی میخواد.
من نمیدونم بابت اون سالها چه کسی را باید مقصر بدونم پدر و مادرم که یک ازدواج اشتباه داشتن یا منی که سخت به خواب میرفتم.
کودک درون به چه معناست؟
ذهن انسان به طور کلی به دو بخش ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشود. ضمیرخودآگاه بخشهایی از رفتار،مکالمات، واکنشها و شامل میشود که با تحلیل وتفکر صورت میگیرد. مثل راهرفتن، صحبتکردن، شنا کردن.
ضمیرناخودآگاه به قسمتی از ذهن گفته میشود که به صورت غیرارادی فعالیتهایی را انجام میدهد. مثل نفس کشیدن، خمیازه کشیدن، جریان خون در سراسر بدن.
کودک درون مهمترین بخش ضمیرناخودآگاه است که اغلب به عنوان یکی از زیرمجموعههای نیمه مستقل شخصیت شناخته میشود که دربرگیرندهی رفتارهای کودکانه است. رفتارهایی که پرازهیجان، حیرت و شگفتی است.
کارل گوستاو یونگ
اولین بار روانشناس آلمانی کارل گوستاو یونگ مفهوم کهن الگوی فرزندالهی را به وجود آورد. پس از او امت فاکس رهبرمعنوی اندیشههای نو آن را به کودک شگفت انگیز و در آخر دکتر آرتورجانوف مفهوم بنیادین کودک درونی را ثبت و در کتب و جوامع روانشناسی رواج داد. کودک درون اغلب میتواند تجربیات خوب و همچنین ترس های دوران کودکی، آسیبها، غفلت یا فقدانهای قابل توجه را به یاد بیاورد.
رفتارهایی که در دوران کودکی یعنی از سن جنینی تا 6سالگی کودک از والدین خود و واکنشهایشان در مقابل وقایع مشاهده میکند بخش زیادی از رفتارهای آیندهی آنها را در بر میگیرد. این ضبط ها بدون سانسور و بدون اصلاحات هستند.
طریق ضبط کودک شبیه ضبط والد میباشد و شامل پاسخ هاییست که ما خودجوش به شرایط و محیط بیرون و والدینمان میدهیم، قوی ترین رویدادهای درونی کودک، مربوط به احساستش میباشد چرا که کودک قادر به حرف زدن و به کلام آوردن تجربیاتش نیست.
این احساس ها زمانی که بزرگسال میشود هر زمانیکه در موقعیتی شبیه به موقعیت کودکی قرار بگیرد فعال میشوند؛مثل وقتهایی که دستپاچه میشوید، گاهی احساس وابستگی میکنید یا از چیزهای ساده و کوچک میترسید.
کودک درون چه بخشهایی را شامل میشود؟
کودک درون ما شامل غریزه ها، نیازهای زیستی، ضبطهای ژنیتیکی، خصوصیات جسمانی، کنجکاویها ودرک شهودی ماست. پر از میل و آرزوست و همچنین بخش مبتکر و خلاق وجودمان می باشد. اما اگر کودک درونمان ترسیده و آزرده باشد و با تهدید و کنترلگری شدید بزرگ شده باشد به بخش مسئله ساز شخصیتمان تبدیل میگردد.
پس باید کودک درونمان را بشناسیم و ارزیابی کنیم و ببینیم شدت آزردگی های کودک درونمان چقدر است چرا که بر حسب میزان آزردگیهای دوران کودکی، در بزرگسالی ما تبدیل به یک شخصیت عصبی و پر از بیماری و گرفتاریهای ارتباطی و هیجانی خواهیم شد.
پس باید در مسیر شفای این کودک آزرده قدم برداریم. او را در آغوش گرفته و بخشهای آسیب دیده و رنجور وجودش را التیام بخشیم.
با رشد کردن و به بلوغ رسیدن، جامعه از افراد انتظار دارد که رفتارهای کودکانه خود را کنترل و تمایلاتشان را سرکوب کنند تا مورد تایید عموم قرار بگیرند.
بیتوجهی و نادیده گرفتن کودک درون به مرور نشاط و هیجان را از زندگی روانی فرد دور کرده و سردی و رخوت را جایگزین میکند.
نظریهی کودک درون دکتر اریک برن
جیمز اریک برن کانادایی مدیر، محقق و خالق نظریههای مهمی در حوزهی روانشناسی است. نظریهی تحلیل رفتار متقابل او تا حدی به فروید نزدیک است اما ابداع این تکنیک باعث شکلگیری و پیدایش گروه جدیدی در رشتهی روانشناسی شد.
برن ادعا میکند که همهی افراد از سه دسته که شامل والد، کودک و بالغ است تشکیل میشوند. برن معتقد است که بسیاری از واکنشهای افراد در مقابل مسائل گوناگون از والدین آنها الگوبرداری شده است. اریک برن مقالات، سمینار و کتابهای مهمی در زمینهی روانشناسی نوشته است که به عنوان منابع درسی دانشگاهی در سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد.
معروفترین کتابهای عبارتند از:
تحلیل رفتار متقابل
بعد از سلام چه میگویید؟
بازیها روانشناسی روابط انسانی
درهی شادی داستانی برای کودکان بزرگسال
شفای کودک درون آزرده
برآورده کردن نیازهای یک کودک در سن مناسب امری ضروری و طبیعی است چرا که بیتوجهی به آنها موجب بروز و پیدایش مشکلات جدی در آیندهی کودک خواهد شد. فرد در حالی وارد دوران بزرگسالی میشود که سراسر وجودش از خشم و عقده پر شدهاست. او از هر فرصتی برای تخلیهی بار این احساسات منفی استفاده میکند.
کسی که کودک درون آزرده دارد درست همانند کودکان تنها به برطرف شدن نیاز خود توجه کرده و از هیچ روشی دریغ نمیکند. چنین شیوهی تفکری به کودک درون نابالغ شما این اجازه را میدهد که با اقدامهای نسنجیده و غیرمنطقی زندگی شما را به سمت نابودی و تباهی هدایت کند.
اگر شما فردی هستید که نمیتوانید به راحتی در مورد تجربیات تلخ گذشته صحبت کنید و دربرابر کمبودها و آسیبها خجالت میکشید یعنی کودک درون شما آزرده است.
همهی افراد در مراحل مختلف زندگی خود با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهند کرد، اما نباید فراموش کنید که شما مقصر شرایط سخت و دشوار نیستید پس نباید خود را قربانی کنید. قربانی بودن به معنای کسی که هنوز بابت اتفاقات گذشته حالش بد و عصبانی است. او احساس میکند که این اتفاقانت نباید برایش رخ میداد و مدام این سوالات از خودش میپرسد چرا این اتفاق افتاد؟ چرا من؟
شفای کودک درون آزرده در نهایت منجربه زیستن آگاهانه با آرامش میشود
در روند شفای کودک درون یاد میگیرید که آزادانه دربارهی دردهای گذشته تان صحبت کنید، بنویسید و از بند ترسهای خود آزاد شوید.
بسیاری از باورها و توقعاتتان تغییر میکند و دستخوش تحول میگردد، بگذارید با یک مثال توضیح دهیم:
“کسی که دائما میگفته که همیشه منتظر بودم یک نفر مرا درک کند و خیلی احساس تنهایی میکنم، به جایی میرسد که میگوید نیازی نیست دیگران مرا درک کنند!
چرا که من هم نمیتوانم دیگران رو به واقع درک کنم، میپذیرم گاهی تنها هستم و کسی حمایتم نمیکند، میپذیرم که گاهی ترس دارم یا غمگینم و این ها اصلا اشکالی ندارد.
در هر شرایطی تجربیات فراوانی وجود دارد که من کسب میکنم و تغییر میکنم، پس من با پذیرش به واقعیتهای بیرون و درونم نگاه میکنم.
یک تمرین بسیار اثر گذار و مهم شفای کودک درون
نامه ای کوتاه به پدر یا مادر خود بنویسید، در آن نامه از رفتار بدی که با شما داشته اند صحبت کنید اینکه دوست داشتید چگونه باشند، گلایه کنید و آزادانه بنویسید مثلا :
پدر عزیزم / بابا جون/ آقا جون
میخوام بدونی چقدر برام کم گذاشتی… بجای اینکه با محبت وقتت رو صرف من کنی، منو تنبیه کردی… کاش برام وقت بیشتری میذاشتی و باهام با محبت رفتار میکردی، کاش کمی تشویقم میکردی، چقدر دوست داشتم بغلم کنی و گاهی باهام بازی کنی، کاش بهم میگفتی دوستم داری… من تشنه توجه تو بودم ولی اینو هرگز نداشتم و فقط از تو میترسیدم…
مادر عزیزم / مامان مهربونم
تو همیشه مشغول کارهات بودی، مشغول خودت و دوستات و مشغول خرید کردن… هیچ وقت به من توجه نمیکردی، اگه کنارم بودی با توجه کنارم نبودی، حواست به هر چیزی بود الا من. فقط دستور میدادی و گله و شکایت میکردی.
فقط زمانی که بیمار میشدم با نگرانی به سراغم می اومدی یا وقتی نمرات عالی میگرفتم درباره نمراتم به دیگران میگفتی و پز میدادی و من وسیله ای برای جبران احساس حقارت تو بودم، من شدیدا احساس تنهایی میکردم آخه کجا بودی؟
برونریزی کودک درون
این نامهها برونریزی کودک درون شماست که باید بارها و بارها به شکلهای مختلف انجام شود. سپس والد دلسوز و بالغ مهربانتان حمایتگرانه پاسخ میدهد.
دوستان این یک نمونه نامه پر از احساس و گلایه به پدر و مادریست که شاید در این دنیا نباشند شاید هم هستند و سالمند شدهاند.
قرار نیست این نامه به آنها داده شود، این نامه را مینویسید تا احساسات درونتان را روی کاغذ بیاورید و تمرینهای بعدی که در حین کلاس گفته میشود را ا برای آزاد شدن از بندهایی که در گذشته در آنها زندانی بودهاید انجام دهید.
دستاورهای شما پس از شرکت در دورهی شفای کودک درون
باورها و توقعات شما متحول میشوند.
خودتان و عملکرد حالات نفسانی را شناسایی میکنید.
یاد میگیرید آزادانه دربارهی دردهای گذشته بگویید و رها شوید.
ارتباط فوق العادهای با کودک آزرده درون برقرار میکنید و آن را بهتر میشناسید، در آغوش میگیرید، مشکلاتش را با عمق وجود میفهمید و به خودتان کمک میکنید که در امنیت و حال خوب زندگی غنی و پرباری را ادامه دهید.
یاد میگیریم چگونه عملکرد حالات نفسانیمان را شناسایی کنیم
(حالت نفسانی والد بالغ و کودک درونمان)، اینکه چقدر و چگونه کودکیم، چقدر و چگونه والدیم و اینکه چقدر بالغمان رشد کردهاست.
اساسیترین کاری که میکنیم این است که حالت نفسانیمان مورد نظاره توسط بالغمان قرار میگیرد، در واقع بالغ ما نگاه میکند که {من با کدام حالت نفسانی نگاه میکنم و با کدام حالت میخواهم پاسخ دهم}.
در این دوره یاد میگیریم که حالمان با خودمان خوب باشد و مدام به دنبال رسیدن به چیزی برای ایجاد حال خوب نباشیم.
همچنین میآموزیم که در شرایط دشوار، سخت نگیریم و میتوانیم آن شرایط را به عنوان یک موقعیت یادگیری در نظر
بگیریم چرا که بالغمان رشد کرده و میتواند از زوایای مختلف یک ماجرای دردناک را تفسیر کند.
دورهی شفای کودک درون برای این است که حالمان در زمان حال خوب باشد و وقتی به گذشته نگاه میکنیم بتوانیم سختیهای گذشته را بپذیریم و به عنوان واقعیتهایی که قابل تغییر نیستند ولی قابل استفاده هستند و میتوانند تجارب ارزشمندی برای ما باشند آنها را بپذیریم.
شرکت در این دوره تغییرات مطلوبی در زتدگیتان پدید میآورد
وقتی در این دوره شرکت میکنید با گذشت زمان تغییرات مطلوبی در زندگیتان مشاهده میکنید. مثلا متوجه میشوید اشکالاتی دارید و این اشکالات عیبی ندارد چرا که همه آدمها نقص هایی دارند، اینکه عدهای شما را نمیپذیرند اشکالی ندارد چرا که قرار نیست همه ما را تایید کنند و مورد تحسین قرار دهند.
حالمان با واقعیت ها بهتر میشود و احساس بی کفایتی نمیکنیم حتی اگر نتوانیم کارهایی را خوب انجام دهیم به خودمان کمک میکنیم که آیا ضروریست که من مهارتم را بالا ببرم؟ پس در اینجا تلاش بیشتری میکنم و بهتر میشوم. در تمام این مراحل با خودم مهربان هستم و سخت گیری نمیکنم.
فردی که به شفای کودک درون رسیده باشد دیگر آدم سخت گیری نیست و در دیگران عیب جویی نمیکند، بزرگنمایی نمیکند، تمایل ندارد دربارهی واقعیتهای منفی دیگران تمرکز و گفتگو کند و این اوج رشد بالغ میباشد…
احساس پوچی و بی معنایی دیگر معنا ندارد
کسی که در دورهی شفای کودکدرون شرکت میکند دیگر نمیتواند افسرده باشد و احساس پوچی و بی معنایی کند چرا که ارتباط خوبی بین حالات نفسانی در درونش برقرار شده و این یعنی میتواند با خودش و با خاطرات منفی گذشتهاش رابطهای معنادار برقرار کند.
در واقع در هر چیزی معنایی را پیدا میکند و رشد میکند و حالش بابت این وضعیت که در خودش ایجاد کرده است بسیار خوب خواهد بود.
چنین فردی قدرت این را دارد که هیجانات خویش را بشناسد و مدیریت کند یعنی دچار برون ریزی شدید هیجانی نمیشود که بعد پشیمان شود و بگوید “ای وای دست خودم نبود و من نمیتونستم کاری براش بکنم”
وقتی بالغ درونمان فعال میشود کودک در منطقهای پر از امنیت قرار میگیرد و بتدریج میبینیم نه دیگران میتوانند به ما آسیب جدی وارد کنند و نه والد سرزنشگر ضبط شده درونمون به ما آسیبی میزند.
اینکه بتوانیم با رشد بالغ درون، تغییر باورهایی که باید را ایجاد کنیم کودک درونمان را شفا دهیم و حالمان را چه از نظر جسمی . چه ازنظر ذهنی بهتر و بهتر کنیم.
کودکدرون شفا یافتهی شما به دلیل اینکه در موقعیتهای سخت دچار هیحانات شدید نمیشود قادر است آن موقعیت را بهتر درک کند. یعنی یک بالغ فعال در درونش هست که از آن موقعیت تفسیر درستی برایش میکند.
در چنین فردی شما نمیبینید عجلهای برای رسیدن به شرایط و نتیجهی خاص داشته باشد. در زمان حال، حالش خوب است و در هر زمان و هر موقعیت همواره چیزی وجود دارد که با آن رابطه بگیرد و رشد کند.
دورهی شفای کودک درون برای چه کسانی مناسب است
برای افرادی که مدام اضطراب دارند.
در روابطشان ترس از ترکشدن یا طردشدن دارند.
دوچار نوسان خشم و بی تفاوتی میشوند.
به وسواسهای فکری و عملی مبتلا هستند، علت رفتارهای نامناسب بزرگسالی خود را در والدین و کودکیشان میدانند.
کسانی که حالت دفاعی شدید در اختلافات پیدا میکنند و بالغ ضعیفی دارند.
گروهی که برای فرار از آزردگیهایشان به الکل، مواد، بازی یا … پناه میبرند تا موقتا حالشان خوب شود چرا که بالغ قدرتمندی ندارند.
افرادی که مدام در جستجوی چیزی بیرون از خود هستند تا زندگیشان متحول شود و هرگز آن مورد را پیدا نمیکنند.
اگر شما فردی هستید که یکی از ویژگیهای
به خاطر کمبودها و خاطرات تلخ گذشته خجالت میکشید
اگر فردی دارای کمبود عاطفی هستید، خشم و اضطراب دارید، افسرده هستید
این دوره مناسب شماست.
آیا شما میدانید که کودک درون شما چقدر آزرده است؟
اگرتصمیم گرفتهاید برای رشد بالغ درونتان و حمایت از کودک درونی که آزرده است یک قدم مثبت و موثر بردارید، اگر مصمم هستید و دیگر نمیخواهید در نقش قربانی به زندگی خود ادامه دهید این دوره یک فرصت فوقالعاده برای شماست تا زندگی روحی و معنوی خود را متحول کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام با شمارهی 09382575804 در واتساپ در ارتباط باشید.
به شبکههای اجتماعی ما بپیوندید