چگونه ذهن ناخودآگاه خود را برنامه ریزی کنیم؟
نوشته آنتونی دژولد
ترجمه مارال شیخ زاده
مغز انسان ابرکامپیوتری عظیم است. قابلیت های مغز ورای تصور ماست. مغز انسان از صد میلیارد سلول عصبی (نورون) تشکیل شده که هریک از این نورون ها خود با هزار تا ده هزار نورون دیگر در ارتباط است و شبکه پیچیده نورونی ای را تشکیل می دهد که به طور غیرقابل توصیفی قدرتمند است.
یک شیی معمولی مثل یک خودکار یا قاشق را بردارید و آن را نگاه کنید. سپس آن را بچرخانید و دقت کنید که با وجود تغییر تصویری که از آن دارید، مغز شما همچنان قادر به شناسایی آن شیی هست، حتا در نور کم و یا زمانی که بخشی از آن شیی را نمی بینید. قشر بینایی مغز لبه ها، رنگ، حرکت، بازتاب نور و بسیار بیش از این را می تواند تشخیص دهد و همه این ها را در کسری از ثانیه انجام می دهد. همه این پردازش ها در ناخودآگاه اتفاق می افتند. شما نه آنها را احساس می کنید و نه از تلاش ناخودآگاهتان در این زمینه آگاهید. با این وجود، آن بخش از مغز شما فعالانه مشغول شناسایی شیی مورد نظر است، مشغول فعالیت های الکتروشیمیایی است و از قند و اکسیژن و دیگر منابع خون شما استفاده می کند تا بتواند چنین فعالیت پیچیده ای را با سرعتی فوق العاده بالا انجام دهد.
شما نمی توانید هشیارانه به قشر بینایی یا شنوایی و یا فعالیت هیچ یک از بخش های مغزتان دسترسی داشته باشید و در نتیجه، عجیب نیست که بسیاری از افکار، احساسات و باورهای شما در دسترس بخش هشیار ذهن شما نیستند. ممکن است فکر کنید که در حال تجربه افکارتان به صورت جریانی خطی هستید (به این معنا که افکار یکی پس از دیگری در ذهن شما شکل می گیرند) اما در واقع باید بدانید که شبکه های مختلف نورونی در هر لحظه مشغول پردازش اطلاعات متفاوت و متعددی به طور همزمان هستند و در عمل تفکر شما خطی و مستقیم نیست.
زمانی که در حال گوش دادن به صحبت های فردی هستید، مغز شما به طور اتوماتیک سعی می کند کلمات بعدی که قرار است بشنود را پیش بینی کند. در واقع سعی می کند چندین الگوی ممکن را از پیش در حافظه نگه دارد، و زمانی که کلمه بعدی را شنید، فقط پیشبینی درست را حفظ کرده و پیش بینی های اشتباه را حذف می کند. این محدود به کلمات نمی شود، بلکه مغز به پردازش نحو و معنای جملات، پیش از تمام شدن هر جمله نیز می پردازد.
اثر پیشزمینهسازی (Priming Effect)
در عصب شناسی و روانشناسی، موضوع پیشزمینهسازی یکی از موضوعات مورد تحقیق و مطالعه فراوان است. شما ممکن است در هر لحظه به یک موضوع بیاندیشید، یا فکر کنید که فقط به یک موضوع می اندیشید، اما ذهن ناهشیار شما در هر لحظه اطلاعات متعددی را از محیط گرفته و پردازش می کند، حتا اگر این اطلاعات به قسمت هشیار ذهن شما نرسد، اما در حافظه اثرش را می گذارد. برای مثال، اگر من کلماتی را در این صفحه قرار داده باشم که به چشم شما بخورند ولی شما آن ها را نخوانید، باز هم این کلمات در ذهن شما اثر می گذارند. یا در یک ارائه ویدیویی، اگر کلماتی در کسری از ثانیه نمایش داده شوند، هرچند ممکن است تماشاچیان خود ندانند که آن کلمات را دیدهاند، اما قشر بینایی مغز آنها این کلمات را دریافت و پردازش کرده است. پیشزمینهسازی در مقیاسی بسیار بزرگتر از این بر ما اثر می گذارد و مطمئنا در حال حاضر در زندگی شما اثرش را گذاشته است.
فرض کنید که اخبار روزانه را از منبعی بسیار بدبین و منفی نگر می خوانید. در این صورت ذهن شما احتمالا با کلماتی مانند لیست زیر پیشزمینهسازی می شود:
- جنگ
- تلفات
- تحریم
- تهدید
- ناگوار
- تخریب
- نگرانی
- آلودگی
- بیماری
- مرگ
- ترس
- بازداشته شده
- مخالفین
- اجتناب
- فرار
اگر شما با خواندن چنین اخباری روز خود را شروع کنید، فکر می کنید اثر آنها بر ذهن شما چه خواهد بود؟ چه افکار، احساسات و ایده هایی به همراه این کلمات و در ادامه اینها در ذهن شما تداعی خواهند شد؟ خطر. می ترسم. لازمه که محتاط عمل کنم و از داشته هایم محافظت کنم. نمی توانم ریسک کنم. چقدر استرس!
سپس شبکه های اجتماعی را چک می کنید و دوستان تان پیام هایی گذاشته اند که در ذهن شما به این شکل پیشزمینهسازی می کند: بی اهمیت. اتلاف وقت. خسته کننده. بی هدف. احساس بی کفایتی. حسادت!
بعد، ایمیل هایتان را چک می کنید و اکثر آنها اسپم هستند و صندوق پستی تان پر از ایمیل های غیرشخصی و تبلیغاتی بی ارزش است. پیشزمینهسازی آنها : نابسامانی. عقب ماندن. آشفتگی. استرس. نیاز به مرتب کردن.
کمی قهوه درست می کنید. قهوه ارزان قیمتی است و آن را در لیوان لب پریده و بی رنگ و روحی می نوشید. پیشزمینهسازی آن: نمی توانم چیزهایی که می خواهم را داشته باشم. شکسته. بی کیفیت. زشت. ارزان.
مشغول کار با کامپیوتر مدل قدیمی تان می شوید که سرعت پایینی دارد و کمی هم بد شکل است. پیشزمینهسازی آن: به کم راضی شدن. استیصال. آرزوهای نافرجام. کُندی.
شما از نرم افزارهای قفل شکسته استفاده می کنید. پیشزمینهسازی آنها: مجرم. ارزان. صادق نبودن. نامحترم بودن. پنهان کاری.
و با این اوصاف به محل کارتان می روید و سعی می کنید زندگی تان را بهبود بخشید. فکر می کنید نتیجه ای خواهد داد؟ به احتمال زیاد نه.
مغز شما معمولا میان مفاهیمی مرتبط در حال حرکت است. کتاب های عصب شناسیِ بیشتر و بیشتری هر روزه چاپ می شوند که به موضوع پیشزمینهسازی می پردازند. حقیقت ساده این است که اکثر افکار، احساسات و رفتارهای شما بدون درگیر بودن ذهن هشیار شما و آگاه بودن تان از این موضوع انتخاب می شوند.
درسی که ما از این موضوع می گیریم این است که اثرات جزئی و ظریف مفاهیمی که هر روزه با آنها بمباران می شویم در زندگی ما قابل توجه اند. اگر حواس شما چیزی را ادراک کنند، مغز شما آن را پردازش خواهد کرد(خواه هشیارانه یا ناهشیارانه). و این پردازش به ندرت مجزا از دیگر اطلاعات ورودی مغز است. یک تغییر کوچک در ورودی شما می تواند تبعات بزرگی در کل شبکه عصبی مغزتان داشته باشد و این نیز به نوبه خود اثر قابل ملاحظه ای در نتایجی که تجربه خواهید کرد می گذارد.
پیشزمینهسازی آگاهانه
حال بخش جالب ماجرا این است که: پیشزمینهسازی به ما فرصت های بیشماری برای رشد شخصی می دهد. و با کمی کنترل بر مواردی که برای ما پیشزمینهسازی می کنند – یا صرف یکی دو دقیقه برای تغییر دادنشان – می توانیم اثری دائمی و مثبت بر جنبه های مختلف زندگی مان بگذاریم.
با دادن ورودی هایی متفاوت به مغزتان در سطح ناخودآگاه، شما می توانید از اثرات آن ها استفاده کرده و لذت زیادی ببرید. این بسیار ساده است و نتیجه بخش و به روش های متعددی می توانید بدون صرف هیچ هزینه ای آن را انجام دهید.
من هر روز به این شکل برای خودم عامدانه پیشزمینهسازی می کنم.
هر روز از خواب که بیدار می شوم و قبل از بلند شدن از تخت، همسرم را کمی نوازش می کنم. پیشزمینهسازی آن: احساسات مثبت. عشق ورزیدن و بهترین را داشتن.
سپس کمی قهوه درست می کنم. اما با کیفیت ترین قهوه را می خرم. هرچند شاید دوبرابر گران تر تمام شود اما با قهوه های دیگر قابل مقایسه نیست. پیشزمینهسازی آن: کیفیت بالا. من ارزش بهترین ها را دارم. پاداش.
وارد دفتر کارم می شوم. آنجا تمیز و مرتب است. میز کار و کامپیوتر شخصیام بهترین های موجود در بازار هستند. پیشزمینهسازی آنها: کیفیت. بهترین بودن. موفقیت. احساس امنیت. حرفه ای بودن. فراوانی. سرعت. کارایی. لذت از کار.
همه نرم افزارهایی که از آنها استفاده می کنم اصل و به روز هستند. پیشزمینهسازی آنها: به روز بودن. صداقت. استحقاق. مورد احترام بودن. ثروت. کارامدی.
بر روی تخته ماژیکی که در یکی از گوشه های دفتر کارم نصب کرده ام کلماتی را نوشته ام. من توجه کمی به آن کلمات در طول روز می کنم. اما می دانم همین که آنها را در محدوده دیدم دارم اثر پیشزمینهسازی بر مغز من خواهند داشت. طی چند هفته اخیر، من کلمه “جریان روان” را روی تخته نوشتهام. جریان کاری من طی این مدت به طور غیر منتظره ای روان شده است. امروز این کلمات را بر روی تخته نوشتهام:
- حرکت روان
- تمرکز
- موفقیت
- انجام تمام و کمال کار
نوشتن این پست یکی از کارهای برنامه امروز من بوده است. اگر شما هم اکنون این مقاله را می خوانید، معنایش این است که این کار را تمام و کمال انجام داده ام.
در طول روز، زمانی که با کامپیوتر مشغول کار هستم، قشر بینایی مغز من دائما در حال پردازش آن کلمات است. بیشتر اوقات از این پردازش بی اطلاعم (چون هشیارانه به آنها نگاه نمی کنم و فقط هر از چندی چشمم به آنها می افتد)، اما چنین کلماتی کمک می کنند به اینکه زنجیره مشابهی از کلمات و مفاهیم در باقی طول روز در ذهن من فعال بمانند. من می خواهم افکار، احساسات و رفتارهایی سازنده داشته باشم که با این کلمات همسو باشند. این به طور اتوماتیک و بدون صرف انرژی اضافی اتفاق می افتد. حال اگر این به رشد و موفقیت من کمک می کند، چرا آن را انجام ندهم؟
و البته سعی کنید هر موردی که در محیط اطراف تان است که اثر پیشزمینهسازی منفی بر شما دارد را حذف کنید. اگر کلمات یا تصاویری در اطراف شما هستند که نمایش دهنده خشونت، شکست، فقر و یا هرچه که نمی خواهید در ذهن شما پیشزمینهسازی شود هستند، آنها را از محدوده بصری، شنیداری و … به طور کلی حسی خود خارج کنید. اطمینان حاصل کنید از اینکه حواس شما فقط سیگنال های مثبت را پردازش می کنند. حتی اگر از اینکه یک سیگنال مثبت است یا منفی مطمئن نیستید، چیز را جایگزین آن کنید که از مثبت بودنش مطمئن هستید.
زمانی که من مشغول کار هستم مایلم با مفاهیم زیر پیشزمینهسازی شوم: انگیزه، سازنده بودن، تمرکز، خلاقیت، جریان روان کارها، ارزشمندی و مواردی مشابه. بنابراین محیط اطرافم را با این مفاهیم همسو می کنم. در نتیجه به راحتی احساس با انگیزه بودن می کنم و کارهایم به طور روان انجام می شوند و می توانم بیش از 12 ساعت در طی روز با راحتی و لذت کار کنم.
زمان هایی که در خانه ام و کار نمی کنم، ترجیح می دهم با پیام های متفاوتی پیشزمینهسازی کنم: راحتی، رفاه، ثروت، فراوانی، شادمانی، لذت، رضایت، رشد، دوستی، نوازش، زیبایی، رابطه. حتی علائمی کوچک و یا تغییراتی جزئی نیز می توانند موثر باشند(مانند قرار دادن عکسی از من و همسرم در سفری خاطره انگیز در گوشه ای از خانه که در دیدرس ماست). نگران این نباشید که تمام و کمال از علائم منفی رها نشده اید. صرفا تلاش کنید در جهتی متمایل به بهبود و پیشرفت حرکت کنید. یک شبه نمی توان همه چیز را تغییر داد. ولی با چیزهای جزئی می توانید تغییراتی بزرگ ایجاد کنید.
مثلا لزومی ندارد که خودکار یا ساعت تان گران قیمت باشند، بلکه همین که با کیفیت، روان و کارآمد باشند کافی و نتیجه بخش است. می توانید از رایحه های لذت بخش یا خاطره انگیز نیز استفاده کنید. مثلا از شمع های معطری که عطر آنها به شما احساس شادی، لذت، یا هر احساس مثبت دیگری می دهد.
مغز شما به طور شگفت انگیزی قدرتمند است – و بسیار قابل برنامه ریزی. مغز شما دائما توسط محیط برنامه ریزی می شود. شاید نتوانید در یک لحظه مغزتان را توسط تلاش هشیارانه قدرتمندتر کنید، اما می توانید از امروز شروع به برنامه ریزی آن کنید. شروع کنید و به مغزتان ورودی هایی بدهید که در راستای علایق و خواستههایتان هستند. و آن مورادی را که مایل به بالفعل شدن شان نیستید را حذف کنید. این می تواند به معنای حذف اطرافیان منفی تان نیز باشد، زیرا آنها افکار منفی را در شما پیشزمینهسازی می کنند.
وقتی به نقطه ای برسید که تلاش های پیشزمینهسازی شما خود تبدیل به عادت شوند، همراستا ماندن با آنچه می خواهید بدان دست یابید بسیار آسانتر خواهد شد.
احساس شما از اینکه بهترین وسایل را استفاده میکنید چیست؟ آیا به خود چنین اجازه ای می دهید؟ یا اینکه خود را از این تجربه محروم کرده اید چون خود را مستحق بهترین ها نمی دانید؟ زمانی که از وسایل تان استفاده می کنید، چه زنجیره ای از مفاهیم برای شما تداعی می شود؟ آیا عاشق لوازم تان هستید؟ آیا از داشتن آنها احساس خوش شانسی می کنید؟ آیا لوازم شما برای شما احساسات یا افکاری مثل استیصال، حسادت، بی ارزشی یا بی عدالتی را تداعی می کنند؟
فکر می کنید استفاده از چه وسایلی در شما بهترین اثرات را ایجاد می کنند؟ اگر فکر کنید استطاعت مالی برای خرید آنها را ندارید چطور؟ آیا هنوز هم می توانید از آنها استفاده کنید؟ بهترین وسایل صرفا پول بیشتری می طلبند. آنها در جهان وجود دارند، همین الان و شاید حتی به تعداد فراوان. اگر شما پولش را داشته باشید، آنها در دسترس شما خواهند بود. و خود پول نیز چیزی است که شما با خلاقیت و پشتکارتان می توانید به دست آورید. بنابراین اگر فکر می کنید که بهترین چیزها را صرفا در رویاهایتان می توانید داشته باشید، شاید عاقلانه تر باشد که مغز خود را با مفاهیمی مثل فراوانی، ثروت، خلاقیت، پشتکار، لذت از کار، ارزشمندی، حرفه ای بودن و به خصوص جریان روان کارها پیشزمینهسازی کنید.
مطالب مرتبط:
۸ کاری که نا آگاهانه حال ما را تحت تاثیر قرار می دهند
شش گام برای تغییر
تغییر باورهای بنیادی
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید: