ادامه سوالاتی برای خودشناسی:
اگر شما در یک کشتی در حال غرق شدن باشید با همه افرادی که می شناسید، و اگر بتوانید 10 نفر را نجات دهید، آن ده نفر چه کسانی هستند؟
بسیاری از ما حتی نمی دانیم مهم ترین افراد زندگی ما کدام ها هستند. ما دائما در تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن افراد غریبه ای هستیم که حتی برایمان اهمیت زیادی قائل نیستند، و این کار را به قیمت نادیده گرفتن افرادی انجام می دهیم که برایمان مهم و عزیزند. آیا می دانید کدام آدم ها بیش از بقیه برایتان ارزش دارند و مهمند؟ و آیا با آنها درست رفتار می کنید؟
اگر همین امروز بمیرید، چه کسانی بیش از هر کس دلتان برای شما تنگ خواهد شد؟
حال، این سوال را برعکس کنید – شما در لیست عزیزان چه کسانی قرار دارید؟ نیازی نیست طوری زندگی کرده باشید که به مناسبت مرگ تان عزای عمومی اعلام کنند (البته آن هم بد نبود!)، اما آیا لااقل چنان زندگی می کنید که حداقل ده نفر شما را عزیز بدانند و از مرگ تان ناراحت شوند؟
فکر می کنید آنها در مراسم ختم تان چگونه از شما یاد می کنند؟
آنها به خاطر چه دلایلی دلشان برای شما تنگ می شود؟ آیا آنها سرسری و از سر وظیفه از شما یاد می کنند، یا با بغض، نمی توانند چیزی بگویند، و یا با لبخند در مراسم شرکت می کنند زیرا شما به آنها نشان دادید چطور زندگی و زنده بودن را جشن بگیرند (شاید درک این موضوع کمی سخت باشد، اما اوج قدرت در مواجهه با دردها و مشکلات همین است و چه خوب اگر ما خودمان اینگونه بشویم و چه بهتر اگر بتوانیم به دیگران کمک کنیم تا به اینگونه شدن برسند).
اگر این قدرت را داشتید که یک نفر را از صفحه عالم محو کنید، او که بود؟
دوباره، به اطرافیان تان توجه کنید – چه کسی در میان آنها هست که نبودنش را ترجیح می دادید؟ افرادی که اطراف شما هستند می توانند در خوشحالی یا ناراحتی شما موثر باشند. چند نفر از آن افرادی که دوستشان ندارید، یا شما را آزرده و ناراحت می کنند را می توانید در اطراف خود تحمل کنید؟
اگر در روزنامه فردا نوشته شده باشد “<نام شما> به ضرب گلوله به قتل رسید”، فکر می کنید قاتل چه کسی می توانست باشد؟
آیا کسی هست که زندگی اش به دلیل حضور و وجود شما غمگین تر و ناراحت تر باشد؟ زندگی بسیار کوتاه است – آیا ارزشش را دارد که موجب تداوم درد و ناراحتی در زندگی کسی باشیم؟
آیا شما اکنون نسبت به فردی که همین موقع سال پیش بودید فرد بهتری هستید؟ یا نسبت به ده سال پیش؟
علت ناخوشنودهای زیادی در زندگی ما این است که ما بدترین (موقعیت ها، رفتارها، …) هایمان را با بهترین های اطرافیان مان مقایسه می کنیم. برای تغییر این الگوی فکری، باید مرجع مقایسه مان را تغییر دهیم. باید خودمان را خود گذشته مان مقایسه کنیم و بپرسیم، آیا نسبت به خودم در گذشته بهتر شده ام؟ آیا در مسیر رشد قرار دارم؟ آیا در حال حرکت به سمت جلو هستم؟ راکدم و یا در حال پسرفتم؟
دفعه آخری که بی دلیل به کسی لطفی کرده اید کی بود؟
آخرین باری که به کسی در حمل خرید هایش کمک کردید، یا به غریبه ای که احساس کردید به لبخندی نیاز دارد لبخند زدید کی بود؟ دفعه آخری که چیزی را به کسی دادید، بدون اینکه انتظار داشته باشید او در ازایش کاری برایتان بکند کی بود؟ هرچه را بکاریم، درو می کنیم – فکر می کنید، شما چه چیزهایی درو خواهید کرد؟
چقدراز روزتان را صرف فعالیت های ناسازنده ای مثل تماشای تلویزیون، گشت و گذاردر صفحات شخصی افراد در فیسبوک و غیبت کردن درباره دیگران می کنید؟
حال این زمان را در 2.5 ضرب کنید تا حاصل آن، تعداد سالهایی از زندگی باشد که شما در زندگی به خواهید گذراند (با این فرض که شما 80 سال عمر خواهید کرد و صرف نظر از 20 سال اول زندگی تان). درست است. همه ما زمان هایی را برای رفع خستگی و استراحت نیاز داریم. اما آیا فکر نمی کنید عددی که با آن روبه رو شدید کمی زیاد باشد؟ در عوض، آن دسته از شما که فرزند دارید، چند ساعت از روز را صرفا به کودکان تان اختصاص می دهید؟ آن را در 0.75 ضرب کنید (با این فرض که فرزندان شما تا 18 سالگی در خانه تان باشند).
چه می شود اگر شما همه دارایی تان را از دست بدهید؟
آیا آنقدر مستاصل می شوید که می خواهید زندگی تان را خاتمه دهید؟ آیا آنقدر عصبانی و درمانده خواهید شد که نتوانید درست فکر کنید؟ آیا ناراحت می شوید، اما می توانید از آن عبور کنید؟ بدون شک، شما همیشه به پول نیاز خواهید داشت. اما تا وقتی به یاد داشته باشید (و باور داشته باشید) که شما مالک پول هستید و نه پول مالک شما، و صرف نظر از هر اتفاقی که بیافتد، شما قادرید پول در بیاورید، خواهید توانست با وجود همه ناخوشی ها و سختی های زندگی کنار بیایید و علی رغم وجود آنها، آسیب نبینید.
چه کسی بیشترین تصمیمات را در زندگی شما می گیرد – شما، یکی از اطرافیان تان و یا موقعیت هایی که در آنها قرار می گیرید؟
شما رئیس زندگی خودتان هستید. اما بسیاری از ما برایمان راحت تر است که از این مسئولیت شانه خالی کرده و موقعیت ها، و بدتر از آن، اطرافیان مان را رئیس زندگی مان کنیم. آیا تا به حال شده که بگویید، “من خوشحال نیستم چون … “؟ مهم نیست بعد از چون چه دلیلی می آید. آن “چون” به خودی خود راهی برای رها کردن قدرت اراده تان است. افکارتان را مشاهده کنید، به کلماتی که به کار می برید توجه کنید و قدرت زندگی کردن را در خود زنده کنید.
وقتی به دوران پیری تان فکر می کنید، چه چیزی بیش از هر چیز شما را می ترساند؟
آیا بخاطر فرتوت شدن و از دست دادن ظاهر جوان تان نگرانید؟ این مثل ترس از غروب است… چرا از چیزی بترسیم که حتمی است و خیلی هم منطقی است اگر که نقطه نظرتان نسبت به آن را تغییر بدهید؟ آیا ترس نداشتن پول یا اقوام نزدیک را دارید؟ این مثل داشتن گاوی در حیاط پشتی خانه تان است و با این حال نگران نداشتن شیر باشید. از همین حالا زمان تان را صرف ساختن شرایط مناسب مالی برای آینده و بهبود روابط تان کنید. همین امر در مورد مریض و ضعیف شدن نیز صادق است – تا جایی که شما از سلامتی تان خوب مراقبت کنید، و از بدن تان از سن کم بیگاری نکشید، می توانید از بسیاری از دردها و ناراحتی های پیری پیشگیری کنید. ترسیدن را کنار بگذارید و در همین لحظه آنگونه زندگی کنید تا بتوانید زندگی را تا سال های سال جشن بگیرید.
آیا هرگز برای ایراد سخنرانی یا مصاحبه ای دعوت خواهید شد؟ (مثلا در تدتاک)
در نهایت، رسالت زندگی شما چیست؟ آیا شما خوابزده (ناهوشیارانه) دارید زندگی می کنید یا با چشمانی باز زندگی را قدم به قدم و سرشار از شادی می سازید؟ زمانی که مورد دوم را انتخاب کردید، صرف نظر از اینکه زندگی تان در حال حاضر چقدر “یکنواخت” و “خسته کننده” به نظر برسد، شما فرصت هایی دارید برای اینکه در اطراف تان تغییرات کوچکی بدهید که مسیر تاریخ را عوض می کند.
سوال جایزه
و قبل از اینکه این بحث را تمام کنیم، می خواهم یک سوال به شما جایزه بدهم. شما در اینجا مطالب فوق العاده اثرگذار و قدرتمندی را به طور منظم می خوانید – اما بعد از خواندن این مطالب چه می کنید؟
آیا دوباره به سبک زندگی همیشگی تان که پر از گله، شکایت ناراحتی است ادامه می دهید؟ و یا با هر روز زندگی مثل گنجی گرانبها برخورد می کنید، و از لحظات کوتاهی که با عزیزان تان می گذرانید به عنوان فرصت هایی برای شکل دادن خاطراتی ماندگار لذت می برید؟
این یک انتخاب واقعی است – انتخاب شما چیست؟
نوشته Sumitha Bhandarkar
ترجمه از مارال شیخ زاده
مطالب مرتبط:
سوالاتی برای رسیدن به موفقیت
۵۰ راهکار روزانه برای افزایش عزت نفس و دوست داشتن خود
من کیستم؟
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
