زمانی که ما بتوانیم درون خود را به روشنی و وضوح ببینیم و دریابیم و به یک درون بینی برسیم می توان گفت که به خود آگاهی رسیده ایم. مسئله ای که دانشمندان به آن رسیده اند این است که به نظر می رسد میزان خود آگاهی در افراد گوناگون متفاوت باشد. همچنین می توان گفت که خود آگاهی در یک طیف وسیع قرار می‌گیرد.
شما در دوره غیر حضوری خود آگاهی می توانید به درک عمیقی از این مهارت برسید و راه های رسیدن به خود آگاهی را بیاموزید تا تاثیر آن را در زندگی و موفقیت هایتان احساس کنید.
همچنین در سایر دوره های غیر حضوری مهارت های زندگی که از طریق لینک مربوطه قابل مشاهده است ، سایر مهارت هایی که برای ارتقا شخصیت خود به آن ها نیاز دارید را کسب کنید.
نظریه خودآگاهی
این نظریه بیان میکند که شما با ذهن و افکار تونیکی نیستید بلکه در درون شما وجود ای هست که این افکار را نظارت می کند. به عبارتی می‌توان گفت که شما افکارتان نیستید بلکه یک موجود متفکر هستید. افکار و رفتارهای ما وجود ما را تشکیل نمی‌دهند بلکه ما باید بر آنها نظارت داشته باشیم.
ممکن است در طول زمان حتی رفتارها و احساسات من را بررسی هم نکنیم. اما اگر به عنوان یک وجود رفتارهای مان را از درون بررسی کنیم و ببینیم که کدام فکر درست و کدام یک غلط بوده است؛ دیگر می توانیم خودمان را با ذهنمان یکی نداریم ذهن مان را قضاوت و رفتارهایمان را ارزیابی کنیم.
اگر بتوانیم در انجام این کار موفق باشیم می‌توان گفت که به حد خوبی از خود کنترلی رسیدیم چرا که رفتارها و افکار من را ارزیابی می کنید و می سنجیم که آیا قدم درستی بر داشته ایم یا خیر.
نتایج تئوری خود آگاهی
از طریق این نظریه محققان در طی دهه های اخیر این تئوری را بسیار مورد آزمایش قرار داده اند. با کسب اطلاعات عمیق و درک خود آگاهی می توان این معقوله در وجود خود و دیگران به خوبی جا انداخت.
بر مبنای این تئوری قیاس رفتار ها و احساسات ما با استانداردهای صحیح رفتاری که در پیشینه ذهنمان داریم دو نتیجه را در پی دارد:
۱. ما می توانیم خود را به معیار های مثبت و استاندارد های صحیحمان برسانیم و حتی پایمان را از آن هم فراتر بگذاریم.
۲. نتیجه دوم این است که درک می کنیم تا چه حد با معیارهایمان تفاوت داریم.
تفسیر نتایج
رسیدن یه هر یک از این نتایج وابسته به نگرش ماست. اگر شخصی دریابد که می تواند اختلافات رفتاری خود با استاندارد های صحیحش را از بین ببرد این کار را انجام خواهد داد اما اگر به این نتیجه برسد که نمی تواند به آن درجه برسد از انجام آن منصرف می شود.
از طرفی اقدامات ما بستگی به این مسئله هم دارد که روند تغییر با چه سرعتی باشد. اگر احساس کنیم که تغییرات به کندی پیش می رود از انجام آن ها نا امید خواهیم شد.
لذا این مسئله به این معنا است که وقتی ما اختلاف بالایی را با وضعیت مطلوب احساس می کنیم معمولا تلاش بسیار کمی می کنیم. انتخاب این وضعیت ها همچنین به میزان خود آگاهی ما بستگی دارد. هر چقد فرد خود آگاه تر باشد احتمال رسیدن به وضعیت مطلوب را بالاتر می داند و سعی میکند با سرعت بیشتری به آن برسد. در این حالت فرد دلیل این اختلاف را در خودش و تلاش هایش میبیند و به همین علت می داند که می تواند آن را تغییر دهد. اما فرد خود آگاهی که احتمال رسیدن به موفقیت را کم می داند دلیل این ناکامی را عوامل بیرونی می داند و معتقد است که نمی تواند بر آن ها تسلط یابد.
خودآگاهی چه فوایدی دارد؟
خودآگاهی باعث می‌شود که ما در روند رسیدن به موفقیت رشد بیشتری داشته باشیم و حرکت سریع تری به سمت معیارهای مطلوبمان انجام دهیم.
همچنین خدا گاه به ما کمک میکند که بتوانیم نسبت به رفتارها و اعمال کنترل داشته باشیم و از بسیاری از رفتارهای نامطلوب پرهیز کنیم. برای مثال می توانیم توانایی کنترل خشم و مدیریت اضطراب را در خود به حد مطلوبی برسانیم.
در نهایت می توانیم این وضعیت را در خود و اطرافیانمان تقویت کنیم.
خودآگاهی باعث می شود که میزان خلاقیت در ما افزایش پیدا کند و در کار خود بیشتر موفق باشیم.
پیامدهای این موفقیت ها داشتن افزایش عزت نفس می باشد.
شما به کمک خود آگاهی می توانید در تصمیم گیری ها به طور صحیح تری عمل کنید.
وضعیت شغلی شما بهتر خواهد شد و می توانید ارتباطات خود را به طور صحیحی ادامه دهید.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
