برای در لحظه حال بودن لازم نیست حتما مدیتیشن کنید، می توانید در هر لحظه، در حین انجام هر کاری امتحانش کنید.
اگر بخواهم ساده بیانش کنم، ذهن آگاهی توجه کامل داشتن به آن چیزی است که در لحظه حال در حال روی دادن است – خواه این دیدن یک منظره باشد، شنیدن یک صدا باشد، انجام یک کار بخصوص یا هر فعلی در این لحظه. می توانید برای چند لحظه تا چند دقیقه آن را تمرین کنید، هر کجا که هستید، در تخت و در حال استراحت، در مطب دکتر، وقتی در انتظار وقت تان هستید، یا زمانی که در صف ایستاده اید. هر کجا!
چگونه؟ امتحانش کنید:
سه، چهار نفس هوشیارانه بکشید در حالی که توجه تان را به احساس نفس هایتان در حین دم و بازدم می دهید. می توانید به یک صدا، بو یا حس بدنی توجه کنید. توجه آگاهانه به هر آنچه در حال روی دادن در لحظه حال است اساس ذهن آگاهی است. توجه به تنفس اغلب به عنوان یک نقطه اتکا به کار برده می شود زیرا تنفس همیشه در لحظه حال اتفاق می افتد.
شاید برایتان عجیب باشد که بدانید تمرین مراقبه در لحظه حال بودن خارج از زمان مدیتیشن، تمرین مهمی برای افرادی است که به طور جدی برای ذهن آگاه شدن تلاش میکنند. برای مثال، در حین غذا خوردن، به شما گفته می شود که توجه کاملی به غذایی که در هر لقمه می خورید بدهید و وقتی آن را در دهان قرار می دهید، و در حین جویدن، کاملا حسش کنید.
این فرآیند خوردن، مجموعه ای از لحظات هوشیارانه را شامل می شود و حواس بینایی و بویایی، لامسه و چشایی و حتی شنوایی را فعال میکند.
۶ فایده انجام مراقبه در لحظه حال بودن
۱. در لحظه حال بودن باعث استراحت ذهن و از بین رفتن پراکندگی فکر می شود.
البته، در اوقاتی لازم است که ما به شکلی عادی فکر کنیم، بدون اینکه در لحظه حال باشیم، و یا به گذشته یا آینده برویم. اما ذهن ما تمایل به غرق شدن در افکار استرس آور مربوط به گذشته و آینده را دارد. ما بدترین حالت ممکن را درباره رویدادهای آینده تصور می کنیم. این عمدتا خسته کننده و به ندرت موثر و سازنده است. توجه به آنچه در لحظه حال اتفاق می افتد، باعث رهایی از الگوهای استرس زا و عادتی فکری ما میشود.
۲. در لحظه بودن ما را از غرق شدن در خودمان بیرون می کشد.
تفکر پراکندهای که در مورد قبل ذکر شد اغلب حول محور خود ما می چرخد. اینکه بتوانیم نسبت به جهان بیرون از خود پذیرنده و هوشیار باشیم و آن را فارغ از خود ببینیم و تجربه کنیم، بسیار نشاط آور و انرژی بخش است. در لحظه حال بودن به ما کمک میکند تا با عواطف آزاردهنده یا دردهای جسمی شدید بهتر و قدرتمندتر روبه رو شویم.
۳. در لحظه حال بودن فعالیت های خسته کننده را تبدیل به ماجراجویی می کند.
برای مثال من بعد از خوردن یک وعده غذا، غذای باقیمانده در بشقابم را هوشیارانه و با توجه جابه جا می کنم: از پیدا کردن ظرف با اندازه مناسب برای غذایی که باقی مانده، ریختن غذا از بشقاب با دقت به اینکه هیچ چیزی در اطراف ظرف ریخته نشود (و در این حین لذت بردن از تحریک حس بویاییام). این فعالیت عامدانه و آگاهانه با آنچه در این لحظه اتفاق می افتد، به جای خستگی و بی حوصلگی، کنجکاوی و پویایی ایجاد می کند.
۴. در لحظه حال بودن ما را از قضاوت کردن رها می کند.
آگاهی فارغ از قضاوت نسبت به هر آنچه در اطراف ماست یک ویژگی کلیدی ذهن آگاهی است. ما در این لحظات نظاره گری، دوستانه و بدون سوگیری می شویم، و وزنه سنگین قضاوتگری را رها می کنیم. به این شکل، در لحظه بودن راهی میشود به سمت اعتدال، زیرا اساس اعتدال، حضور با آرامش در این لحظه و در حین تجربیات خوشایند یا ناخوشایند است. البته این بدین معنا نیست که ما در اموری که لازم است در آنها اقدامی انجام دهیم هیچ دخالتی نکنیم. در مواقعی که خودمان یا دیگری در معرض خطری است لازم است اقدام کنیم و شاید هم قضاوت. اگر به واقع در لحظه حال باشیم، می دانیم چه زمانی مشاهدات سوگیرانه داریم و چه زمان هایی لازم است واقعا قضاوت کنیم.
۵. در لحظه بودن به ما امکان انتخاب عاقلانه را می دهد.
زمانی که ذهن ما درگیر الگوهای فکری پر استرس است، به سختی می توان شلوغی و آشفتگی آن را برطرف کرد. در این لحظات، ما آشفته و و پرتنش می شویم. در این حالت، به احتمال بیشتری ممکن است به دیگران پاسخ هایی نسنجیده بدهیم و چیزهایی بگوییم که بعدا از گفتن شان پشیمان شویم. اما اگر تمرین در لحظه بودن را هم در زمان های خوشایند و هم ناخوشایند انجام داده باشیم، به احتمال بیشتری نسبت به تمایلات واکنشی مان آگاه می شویم و می توانیم خود را در لحظات مهم مدیریت کنیم، نفس عمیقی بکشیم و راه و روشی موقرانه برای پاسخ دادن انتخاب کنیم.
۶. در لحظه بودن قلب و ذهن ما را به دنیایی که در پیش چشم هایمان در حال شکل گرفتن است باز می کند.
پما کودرون، معلم مراقبه ای که دچار بیماری مزمنی است این موضوع را اینچنین توصیف می کند: اجازه دهیم «دنیا به زبان خودش سخن بگوید» زمانی که من تمرین در لحظه بودن خارج از مدیتیشن را انجام می دهم، اغلب از این عبارت به عنوان یک مانترا استفاده می کنم «اجازه بده دنیا به زبان خودش سخن بگوید». دنیا به این جمله با طیف کاملی از تجربیات پاسخ می دهد – با صدای دلنواز یک پرنده، نسیمی که صورتم را نوازش می کند، غمی که در نگاه گریان یک کودک دیده می شود، و چشم انداز زوجی که عاشق هم اند.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
2 پاسخ
خیلی مفید بود ممنون بابت وقتی گذاشتین و مطلبی که قرار دادید
ممنونم عالی بود استفاده کردم