چگونه با افراد آزار دهنده روبرو شویم؟
یکی از مواردی که ما روزانه با آن مواجهیم و موجب استرس و ناراحتی ما میشوند افرادی هستند که به حقوق دیگران احترام و توجه نمیکنند.
شما هم ممکن است با چنین افرادی تا به حال مواجه شده باشید: آنها در صف از دیگران جلو می زنند، در رستوران یا محل کار با دیگران با بیادبی برخورد میکنند، در ترافیک راه شما را میگیرند، بلند بلند درباره موضوعات ناخوشایند صحبت میکنند، در زمان و مکان نامناسب موسیقی بسیار بلند پخش میکنند، حرف شما را قطع میکنند و مواردی مانند این.
اگر شما به این افراد اجازه دهید که شما را عصبانی کنند، کنترل احساسات خود را به آنها دادهاید و اجازه میدهید شما را خشمگین و ناراحت کنند و در نتیجه زندگیتان نمیتواند رضایتبخش باشد. اما این مسئلهای است که میتوانید به راحتی حلش کنید.
۱. بزرگوار باشید
این یکی از شعارهای رابرت توماس یکی از معلمین ذن است که به او در درلحظه حال بودن کمک میکند. فرض کنید که یک کودک 2 ساله هستید که نمیتوانید اسباببازی یا خوراکی که دلتان میخواهد را بلافاصله داشته باشید. این مسئله بزرگترین مسئله زندگی شما است، زیرا هیچ نظر دیگری ندارید. این دنیای یک کودک 2 ساله است. اما به عنوان فردی بزرگسال، ما میدانیم که اینها مسائل پیش پا افتادهای هستند و درواقع مسائل متعدد دیگری نیز میتوانند یک کودک دو ساله را به شدت خوشحال یا ناراحت کنند. البته، دیدن این مسئله برای ما راحت است، چون ما نقطه نظر بزرگتری نسبت به آنها داریم. اما زمانی که کسی ما را ناراحت میکند، نقطهنظر ما درواقع کوچک است و ما از درون آن ماجرا، درحال تجربه کردن آن هستیم– چرا که آزار او یک اتفاق بزرگ و مهم برای ما به نظر میرسد و ما را بسیار عصبانی میکند. خودتان را با یک کودک دوساله و مسائلهتان را با مسئله او مقایسه کنید. در آن زمان است که متوجه میشوید اگر بزرگتر میبودید، میدیدید که مسئله فعلی شما نیز در تصویر بزرگتر بسیار ناچیز است. عصبانی شدن در آن مقیاس اتفاق نمیافتد. بنابراین به خودتان گوشزد کنید که بزرگ باشید و نقطهنظر خود را وسیعتر کنید.
۲. باورهایتان را مورد تجدید نظر قرار دهید
شما با گفتگوی درونی که دارید هیجانات و احساسات خود را نسبت به رویدادهای زندگیتان مدیریت میکنید. میزان آزردگی شما نسبت به رفتار یک فرد یا یک ماجرا بیش از آنکه به آن رویداد بیرونی مرتبط باشد، به تفسیر شما از آن رویداد و چیزهایی که راجع به آن به خودتان میگویید برمیگردد. برای مثال، اگر یکی از همکاران من مرا جلوی دیگران به باد انتقاد توهینآمیز بگیرد، من اگر از پیش باورهای مناسبی را هشیارانه انتخاب و درونی کرده باشم، میتوانم به جای خشمگین و آزرده شدن از آن فرد، مسئله را اینگونه تعبیر کنم که صحبتهای او به من نشان میدهد که جای پیشرفت و بهتر شدن دارم و این باعث خواهد شد که من مصممتر در این جهت اقدام کنم. علاوه بر این میتوانم به خود بگویم “شاید دلیل رفتار توهین آمیز او، آزردگی او در جای دیگری بوده و مهارت و دانش کافی برای مدیریت این هیجانش را به خوبی ندارد و بنابراین به جای آزرده شدن از او، با احترام عکسالعمل نشان دهم”. بنابراین باورهای مناسب ما میتوانند به مقدار بسیار زیادی احساس آزردگی را در ما کاهش دهند.
۳. کسانی که شما را می آزارند را ذهنا در آغوش بگیرید
این حقه کوچک میتواند نحوه نگاه شما را نسبت به فردی که شما را عصبانی کرده است دگرگون کند. فرض کنید یک نفر به شما بیاحترامی کرده است. با خود میگویید: با چه جراتی اینطور با من رفتار کرد؟ آیا ملاحظهای نسبت به من و احساساتم ندارد؟ البته در این شرایط این شما هستید که نسبت به حالات و احساسات آنها ملاحظهای ندارید – فقط احساس خودتان مهم است. و بنابراین در این شرایط میتوانید سعی به همدلی با آن فرد کنید، و درک کنید و بپذیرید که او عصبانی و یا ترسیده است. بیاحترامی کردن یا عصبانی برخورد کردن مکانیزمی برای مواجهه با ترس است. بنابراین ذهنی (و هر از چندگاهی فیزیکی) میتوانید او را درآغوش بگیرید. به او دلسوزانه نگاه کنید چرا که در او احساسات منفی وجود دارند که ابتدا به خودش آسیب میزنند و رفتار او در مقابل شما تنها محصول ثانویه این درون آشفته است. همه ما به نحوی شبیه هستیم. همه به در آغوش گرفته شدن، مورد دلسوزی و حمایت قرار گرفتن و کمی عشق نیاز داریم.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
3 پاسخ
با عرض سلام و ادب
به نظر بنده در برخورد با افرادی که فقط یکبار با آنها روبرو می شویم مثلا یک راننده که حق تقدم را رعایت نکرده یا کسی که نوبت صف ما در نانوایی گرفته میتوان از راهکار های اشاره شده استفاده کرد ولی مواجهه با همسایه ای که دائم ماشینش تو پارکینگ ماست یا همکار بد دهن باید برخورد صورت بگیره و نمیشه به اصطلاح بزرگوار بود ، میشه یعنی!
داشتن برخورد قاطع با فرد خطاکار تناقضی با احساس همدلی و شفقت نسبت به دیگران ندارد. می توانیم در درون دیگری را بپذیریم با همه خطاهایش ولی او را توبیخ کنیم و بدون توهین به او و شخصیتش با برخورد مناسب و در عین حال قاطعانه از او بخواهیم که رفتارش را عوض کند.
به نظر من بی توجهی نسبت به شخصی که نمیشناسیم بهترین رفتاره ولی کسی که اشنا هست و مدام باهاش سرو کار داریم باید ادبش کرد