به تفاوتهای دیگران با خودتان احترام بگذارید. تفاوت در ظاهر، در قد، در چهره، در لهجه، و….احترام بگذاریم.یعنی تا می توانید خودتان را با دیگران و دیگران را با دیگران مقایسه نکنید. قابل قیاس نیستند. هر انسان منحصر به فرد است. قابل قیاس با کسی نیست.
من به تفاوتهای دیگران نسبت به خودم پذیرش و احترام دارم و می پذیرم هر کس ماموریت خاصی را قرار است انجام دهد.پس باید با من فرق داشته باشد ولی شباهتهایی بین انسانها وجود دارد.همه ی انسانها یکسری نیازها دارند، همه ی انسانها یکسری نقطه ضعف دارند. همه ی انسانها برای رسیدن به خواسته هایشان دوست دارند کاری انجام بدهند.همه ی انسانها با از دست دادنها ناراحت میشوند با به دست آوردنهای مطلوب خوشحال، اینها فصل های مشترک هستند.پس یکسری تشابه بین انسانها وجود دارد و همینطور یکسری تفاوتها که ما را نسبت به بقیه منحصر به فرد می کند. اگر این منحصر به فرد بودن را بپذیریم، می توانیم ،اگر کسی کار عجیبی انجام بدهد شگفت زده شویم، تعجب کنیم، اما عصبانی نمی شویم، اعتراض نمی کنیم.
ممکن است سوال پیش بیاید که من در مورد غریبه ها اینطور رفتار میکنم ولی در مورد افراد درجه یک زندگی اینگونه نیستم. در مورد همسر و فرزندانم اگر رفتار خاص آنها منو ناراحت کرد دوست دارم یک کار جدی انجام بدهم تا آنها تغییر کنند.
این رفتار بر می گردد به درجه ی کنترلگری این فرد.یعنی اینکه من باید در زندگی آدمهای مهم زندگیم دخالت کنم و من می توانم این کار را انجام بدهم به هر شکل و قیمتی هم که شده اینکار را انجام می دهم.این یک باور است. آیا باور درستی است؟ مضر است؟ اولا آزادی شما را می گیرد، پذیرش و احترام شما را نسبت به اطرافیانتان کم می کند. جذابیت را پائین می اورد. چون شما کنترل گرانه می خواهید آدم دیگری را تغییر بدهید. در عمل موفق نخواهید شد چون مرکز صقلتون به جای اینکه در درون باشد بیرون است .
یعنی افراد با کارهایشان می توانند شما را هیجانی کنند، کنترل کنند، عصبی کنند، قدرت شما را بگیرد. بعد هرچه تلاش می کنید برای این رابطه و یا آن آدم کاری را انجام دهید، رفتارتان اثری را که دنبالش هستید نخواهید داشت.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید: