وقتی تنها میشی، انگار ترسها فرصتی پیدا میکنن تا خودشون رو بیشتر نشون بدن. سکوت اطرافت پر میشه از فکرهایی که شاید توی شلوغی روزمره جاشون نبود. اما واقعیت اینه که تنهایی فقط تاریک نیست؛ فرصتیه برای روبهرو شدن با خودت، برای شنیدن صدای درونیات بدون هیچ فیلتر و حواسپرتی.
ترس در تنهایی ممکنه قد بکشه، ولی تو هم میتونی توی همین فضا رشد کنی. میتونی به ترست نگاه کنی و ازش بپرسی: «چی میخوای بهم بگی؟»
خیلی وقتها، ترس فقط یه نشونهست، یه دعوت برای شناخت عمیقتر خودت.
و وقتی با مهربونی بهش نزدیک بشی، دیگه نمیتونه مثل قبل کنترل زندگیت رو دست بگیره.
رابطه با ترس، یعنی ساختن دوستی با بخشی از وجودت که فقط به محافظت فکر میکنه؛
نه برای اینکه تسلیمش بشی، بلکه برای اینکه راهت رو با آگاهی انتخاب کنی.
و این آگاهی، درست توی همین تنهایی شکل میگیره.