طلاق عاطفی و خیانت چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ زمانی که طلاق عاطفی بین زوجین اتفاق میفتد. رشته های ارتباط عاطفی بین آن ها گسسته می شود. در واقع تنها چیزی که آن ها را بهم وصل می کند نام آن ها در شناسنامه یکدیگر است. از این جهت ممکن است زوجین گمان کنند تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند. حس عدم تعهد ممکن است منجر به ایجاد رابطه ای جدید خارج از چهارچوب ازدواج شود. در واقع در این شرایط جرقه خیانت زده می شود.
از خواسته های اولیه ای که زوجین از یکدیگر دارند رابطه ای بدون خیانت است. زمانی که یکی از زوجین خیانت می کند شرایط پیچیده می شود. و خروج از طلاق عاطفی دشوار تر خواهد شد.
طلاق عاطفی در میان زوجین تا حدودی شایع است. نباید این نکته را فراموش کرد که طلاق عاطفی جایی ثبت نمی شود و گاها حتی نزدیک ترین افراد به زوجین ممکن است متوجه آن نشوند. طلاق عاطفی در واقع بی تفاوتی و بی احساسی نسبت به یکدیگر است. لازم است هر انسانی با مهارت های زندگی آشنا باشد تا خود را درمقابل بسیاری از مشکلات واکسینه کند. برای شرکت در دوره های مهارت های زندگی به صورت غیر حضوری کلیک کنید.
در مورد طلاق عاطفی چه می دانید؟
زمانی که طلاق عاطفی پدید می آید در واقع “ما” به “من” تبدیل می شود. . زمانی که به حل اختلافات زناشویی نمی پردازیم و مشکلات عمیق و ریشه دار را رها میکنیم اتفاق می افتد. زوجین مطلقا از یکدیگر محبت و احساسات خود را دریغ می کنند. در واقع طلاق پدید می آید ، اما به مرحله قانونی نمی رسد. ممکن است زوجین تمام فعالیت های خانوادگی را انجام دهند بدون این رابطه عاطفی با یکدیگر برقرار کنند. در این شرایط طرفین هیچ احساساتی برای یکدیگر خرج نمی کنند.
طلاق عاطفی مرحله ای است که زوجین هر گونه احساسات را از یکدیگر دریغ می کنند. خشم نیز نوعی احساس است. در طلاق عاطفی زوجین حتی یکدیگر را مورد خشم هم قرار نمی دهند. در واقع نوعی بی احساسی مطلق بین آن ها اتفاق می افتد. این موارد ارتباط طلاق عاطفی و خیانت را روشن تر می کند.
عدم آموزش ؛ دلیل اصلی بروز بحران ها
اکثر مشکلات زندگی زناشویی ناشی از عدم شناخت قبل از ازدواج است. در واقع زوجین به آموزش های درست قبل از ازدواج دسترسی ندارند. دلایل متعددی وجود دارد که افراد قبل از ازدواج به آموزش های صحیح دست پیدا نمی کنند. یکی از اصلی ترین دلایل این است که جامعه ما میان سنت و مدرنیته قرار دارد. جامعه نه کاملا سنتی است و نه کاملا مدرن. از این جهت نه آموزش های سنتی صرف مفید خواهند بود نه آموزش های مدرن صرف.
گاهی پدید آمدن طلاق عاطفی و خیانت صرفا به سبب فقدان آموزش است. ما نمی توانیم زوجین را مقصر اصلی بدانیم. گاهی آن ها علاقمند به داشتن زندگی آرام و سعادتمند هستند اما راه آن را نمی دانند. در واقع در پدید آمدن طلاق عاطفی گاها یک جامعه موثرند.
مشاوره را جدی بگیرید
معمولا در مشاوره های پیش از ازدواج مشاوره به صورت فردی انجام می گیرد. خوب است که زوجین در مشاوره کنار یکدیگر قرار بگیرند. زوجین نباید صرفا به مشاوره های پیش از ازدواج بسنده کنند. گاهی بعد از آغاز زندگی مشترک نیز زوجین نیاز به مشاوره دارند تا بتوانند با مهارت بیشتری مسکلات خود را حل کنند.
دلایل پدید آمدن طلاق عاطفی و خیانت
دلایل متعددی وجود دارند که باعث می شود افراد برای طلاق رسمی اقدام نکنند و به طلاق عاطفی بسنده کنند. در این شرایط افراد تمایل دارند امتیازات مثبتی که از ازدواج به دست آورده اند را حفظ کنند. از آن جایی که هیچ ارتباط عاطفی با همسر خود دارند به رابطه جدیدی پا می گذارند و در واقع خیانت می کنند. در ادامه دلایل ممانعت در برابر طلاق رسمی در شرایطی که طلاق عاطفی پدید آمده است را بررسی می کنیم.
نگرانی بابت تبعات اجتماعی و فرهنگی طلاق
متاسفانه طلاق در جامعه ما تبعات گوناگونی دارد. یکی از این تبعات امکان طرد شدن فرد توسط خانواده و جامعه است. ممکن است بعد از طلاق بسیاری از دوستان ما از ما کناره گیری کنند و رابطه خود به شکل قبل را با ما حفظ نکنند. ضمن این که به علت مسائل فرهنگی ممکن است بعد از طلاق فرصت ازدواج مناسب تر را به دست نیاوریم.
نگرانی بابت مسائل اقتصادی
این مسئله بیشتر در بانوانی که منبع درآمدی ندارند شایع است. به طور کلی زمانی که زن و مرد زندگی مشترک را آغاز می کنند معمولا در مسائل مالی مکمل یکدیگر هستند. زمانی که فرزندان نیز در زندگی وجود داشته باشند و طلاق اتفاق بیفتد معمولا تامین نیاز های مالی وی بر عهده یکی از والدین می افتد.
زنانی که شاغل نیستند ، منبع درآمدی ندارند و یا از حمایت خانواده خود برخوردار نیستند عموما به طلاق عاطفی و خیانت زوج خود راضی می شوند. این افراد می دانند در صورت طلاق توانایی تامین خود و فرزند در شرایطی که فرزندی وجود داشته باشد را ندارند.
نگرانی بابت فرزندان
اگر فرزندی وجود داشته باشد و طلاق اتفاق بیفتد تبعات مختلفی برای فرزندان در پی خواهد داشت. اگر فرزندان در سن پایین باشند عموما خود را مقصر می دانند و این باعث تزلزل عزت نفس آن ها نیز خواهد بود. زمانی که والدین از یکدیگر جدا می شودند تامین نیاز های مالی فرزند دشوار می شود. معمولا این فرزندان مشکلاتی از قبیل اعتیاد ، افسردگی ، افت تحصیلی و … را تجربه می کنند.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
2 پاسخ
سلام مدت ۲۱سال است من ازدواج کردم دو فرزنده پسر ۱۸ و ۱۴ سال دارم همسرم مدت ۸ ماه است که چون بیکار بود ب یکی از شهرهای جنوبی کشور رفته و تقریبا ماهی ۴ تا ۵ میلیون برای من پول واریز میکند که زندگی را با این شرایط بد اقتصادی بچرخانم از نظر عاطفی سرد شده ایم مدتهاست رابطه ای نداشته ایم حتی من یکبار پیش ایشان رفته ام اما از نظر جنسی کاملا سرد بودند و فقط دوبار در مدت زمان کوتاه کنار من بودند زندگی هتلی خوبی برای خود ایجاد کردند حال بنده با این شرایط باید چکارکنم در صورتی که جوان هستم نیاز ب بودن یکدنفرردر کنارم دارم این روابط سرد هم ادامه دارد من با توجه ب نیازی که دارم باید چکار کنم خیلی ممنونم اگر جواب بدهید
سلام دوست عزیز
این موضوع یعنی اینکه وقتی ما مشکلات حل نشده ی سنگینی در زندگی داریم خود به خود تاثیر میگذارد بر موضوعات مهم دیگه. یعنی حتی میتواند مشکلات حل نشده که استرس زیادی در طول زمان ایجاد میکند روی روابط عاطفی و جنسی هم تاثیر بگذارد و آنها رو هم کم کند یعنی مشکل جدید.
پس بهتر است مشکلات را حل کنیم و یا به پذیرش برسیم که به عنوان گله و شکایت در طولانی مدت موضوع صحبت ما نشود و در ارتباطات به هم دلگرمی بدهیم که چقدر اوصاع در حال بهبودی است، چقدر تو قوی تر تونستی این کار رو مدیریت کنی، و به جنبه های مثبت همسرمان و شرایط فعلیمون نسبت به شرایط سخت تری که میتوانستیم داشته باشیم اشاره کنیم و به این ترتیب حس بهتری به همسرتان بدهید تا احساس نکند ناتوان در اداره این زندگی است و از لحاظ جنسی و عاطفی نسبت به همسرش سرد بشه و فاصله بگیرد این موصوع مهم است که در طول زمان بایداجرا شود.