دلایل طلاق عاطفی چیست؟ آیا این دلایل قابل حل هستند؟ طلاق عاطفی یکی از عواملی است که امروزه بسیار شایع شده است. در واقع می توان گفت طلاق عاطفی بیشتر از طلاق رسمی اتفاق می افتد. از آن جایی که طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شود و در بسیاری از موارد حتی ممکن است خانواده از بیرون سالم و شاد به نظر برسد اما درون آن طلاق عاطفی اتفاق افتاده باشد. از این جهت می توان گفت که علاوه بر موارد قابل پیش بینی مواردی نیز وجود دارند که حتی قادر به تشخیص آن ها نیستیم.
حل اختلافات زناشویی از بروز طلاق عاطفی جلوگیری می کند برای حل این قبیل مسائل نیاز به یکی سری مهارت ها است. شما می توانید برای شرکت در جلسات غیرحضوری دوره مهارت های زندگی کلیک کنید. در ادامه بیشتر در مورد دلایل طلاق عاطفی صحبت می کنیم.
شکایت از یکدیگر
نقطه آغاز طلاق عاطفی شکایت از یکدیگر است. گاهی زوجین مدام از یکدیگر شکایت و انتقاد می کنند. آن ها اکثر زمانی را که در کنار یکدیگر هستند به گله گذاری می پردازند. در این میان یک زوج مدام شکایت می کند و دیگری به جای گوش کردن به صحبت های او و اصلاح خود متقابلا عمل او را تکرار می کند. در چنین شرایطی زوجین با انتقاد خود در جهت حل مشکل بر نمی آیند و بیشتر با آغاز مشاجرات اوضاع را پیچیده می کنند.
دعوا و نزاع
دعوا و نزاع یکی از دلایل طلاق عاطفی است.زمانی که شکایت زوجین از یکدیگر از کنترل خارج شود باعث می شود آن ها به فحوای کلام یکدیگر توجه نکنند. در چنین شرایطی فقط همسر خود را می بینند که در حال مطرح کردن بحث هایی است که دفاع کردن آن ها از خود را می طلبد.
در چنین شرایطی زوجین بدون توجه به یکدیگر صدای خود را بالا می برند و خشم خود را نسبت به یکدیگر ابراز می کنند و این مسئله باعث ایجاد دعوا و درگیری می شود و اوضاع را پیچیده تر می کند. در واقع در ابتدا مسائل با آرامش مطرح می شدند اما در این صورت با خشم و تندی بیان می شوند.
بی توجهی
زمانی که شرایط بین زوجین پیچیده می شود هر یک از آن ها نسبت به خود و خانواده بی تفاوت می شوند. در این شرایط هیچ یک از زوجین مسئولیت های خود را درست انجام نمی دهند و اوضاع را پیچیده تر می کنند. به طور کلی دعوا و نزاع شدید میان زوجین باعث بروز احساس بی توجهی و بی مسئولیتی در آن ها می شود.
دور شدن از یکدیگر
دور شدن از یکدیگر یکی از دلایل طلاق عاطفی است. زمانی که زوجین مسئولیت های خود را پذیرا نباشند به ندرت از یکدیگر دور و دورتر می شوند. در واقع زمانی که یک زوجی نقش همسر یا والد را به درستی ایفا می کند باعث ایجاد تعاملات مثبت او با خانواده اش می شود. زمانی که این تعاملات از بین می روند زوجین از یکدیگر دور می شوند.
دور شدن زوجین از یکدیگر باعث ایجاد ایجاد تفاوت در نگرش ها ، باور ها ، خواسته ها و … میان آن ها می شود. در چنین شرایطی زوجین هیچ وجه اشتراکی با یکدیگر ندارند و فقط به دلیل یک سری منافع یکدیگر را تحمل می کنند.
نابودی حس اعتماد
زمانی که زوجین از یکدیگر دور می شوند برای یکدیگر غریبه می شوند. شما تصور کنید که با کسی زندگی می کنید که کاملا برای شما غریبه است. اولین نکته ای که در ذهن برای فرد غریبه ایجاد می شود مسئله بی اعتمادی است. زوجین زمانی که برای یکدیگر غریبه می شوند نسبت به هم بی اعتماد هستند.
زمانی که در زندگی شرایط پیچیده می شود و هر یک از زوجین نیاز به حمایت و دلگرمی دارد و شاهد سردی و عدم حمایت همسر خود است این احساس بی اعتمادی تشدید می شود. در این حالت افراد مدام نسبت به یکدیگر دچار سو تفاهم شده و این سردی در رابطه را تشدید می کند.
در نظر گرفتن منافع خود
گاهی کشش و شور عاطفی میان زوجین وجود ندارد. عدم وجود حس مثبت نسبت به یکدیگر یکی از دلایل طلاق عاطفی است.هریک از آن ها برای بهره مند ماندن از امتیازات ازدواج تن به طلاق رسمی نمی دهند. مثلا مرد نمی خواهد زیر بار پرداخت مهریه برود. زن توانایی مالی لازم را ندارد تا زندگی خود را اداره کند.
گاهی هر دو آن ها برای فرزندان در کنار یکدیگر می مانند در حالی که مشاهده بی مهری والدین نسبت به یکدیگر تاثیرات سوئی در عزت نفس فرزندان دارد. در چنین شرایطی افراد از امتیازات مثبت ازدواج به نفع خود استفاده می کنند در حالی که هر یک از آن ها به طور مخفیانه رابطه جدیدی را آغاز کرده اند.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
