آموزش‌ مهارت‌های زندگی

صبر,تحمل, بردباری, شکیبایی

کمی صبر… زندگی همین لحظه است

صبر شاید یکی از دشوارترین و در عین حال دلخواه ترین فضایلی باشد که می توان کسب کرد. صبر که البته نمود بیرونی‌اش آرامش است، عموما در درون آدمی اتفاق می افتد. چه بسا افرادی که در بیرون آرام و سر صبر رفتار می کنند ولی در درون‌شان غوغایی به پاست. اما چرا رسیدن به صبر برای انسان مدرن و پرسرعت آنقدر دشوار است؟ ماندن در پشت ترافیک، تعامل با کسی که روز بدی داشته یا حتی در رابطه با فرزندمان که هنوز خوب و بد را یاد نگرفته و ما می خواهیم مثل بزرگسالها رفتار کند، صبر ما را به چالش می‌کشد.

زمانی که بی‌صبر و بی‌قرار هستیم، به راحتی دچار هیجانات منفی می شویم. اگر دقت کرده باشید، زمانی که صبورانه با موضوعی برخورد می کنید، همه چیز خوب به نظر می رسد و در لحظات صبر، اضطراب جایی ندارد. در حالی که در اوقات بی‌صبری، شما طیفی از هیجانات منفی مختلف مثل خشم، ترس و نگرانی را ممکن است تجربه کنید.

بی‌صبری، یکی از اولین نشانه‌های نبودن در لحظه حال است، یعنی شما آنچه در حال انجامش هستید را به واقع تجربه نمی کنید و به طور یکپارچه در لحظه حال حضور ندارید. شاید به شکل اتوماتیک در حال رانندگی باشید، و مسیر محل کار تا خانه را بدون اینکه بفهمید چگونه گذشت طی کنید. برای همین هم بسیاری از ما، در لحظاتی از زندگی، گویی از خواب بیدار شده باشیم، در لحظه ای از هوشیاری، از گذر عمر بدون اینکه متوجه آن شده باشیم، حیرت می کنیم و افسردگی دامان ما را می گیرد.

مسئله اینجاست، زندگی در زمان حال یکی از دشوارترین کارهاست. آن افرادی که مراقبه و در لحظه بودن را تجربه کرده باشند، می دانند که رسیدن به آن نقطه که در آن تماما در لحظه حاضریم،‌ بسیار نادر و کوتاه اتفاق می‌افتد. ماندن در این لحظه هوشیاری، از رسیدن به آن هم دشوارتر است. ما همیشه در حال بیرون افتادن از لحظه «حال» هستیم و اجازه می دهیم افکارمان ما را به این سو و‌ آن سو بکشند. اگر ذهن و گفتگوی ذهنی تان را دنبال کنید، مشاهده خواهید کرد که این گفتگو از یک موضوع به موضوع عموما بی‌ربط بعدی می‌پرد.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در حال دوش گرفتن صبحگاهی این زنجیره افکار را تجربه کنید و به خود بیایید و ببینید حمام کردنتان به پایان رسیده. در آن لحظات، ذهن ما هر جا هست به جز در حمام. ذهن ما در تلاش برای پیش‌بینی موقعیت هایی است که هنوز اتفاق نیافتاده اند و پاسخ دادن به سوالاتی که هنوز پرسیده نشده اند. اسم این حالت، نگرانی است. اگر ذهن مان را تربیت کنیم تا در لحظه حال بماند و در جریان انجام کارها، آنها را آگاهانه تجربه کند، بسیاری از مشکلات به خودی خود حل می شوند.

اگر هم موقعیتی در آینده هست که شما را نگران می کند، مثلا فردا صبح یا هفته بعد قرار ملاقات کاری دارید که دغدغه اصلی شما شده است، پیشنهاد می کنم یک بار بنشینید و تمام تمرکزتان را روی همین موضوع بگذارید و تصمیم بگیرید چگونه می خواهید آن ملاقات پیش برود و شما چگونه می توانید به بهترین شکل در آن عمل کنید. در آن زمان، که شما مسئله را فارغ از هیجانی شدن تصور می کنید و برایش برنامه‌ریزی می‌کنید، آرام خواهید بود و آرامش به شما کمک می کند تا بهتر فکر کنید و تصمیم بگیرید. در عین حال، شما انرژی تان را متمرکز کرده اید و آن را نصفه و نیمه صرف دو یا چند کار همزمان نکرده‌اید.

برگردیم به موضوع صبر، اولین گام در مسیر صبور شدن این است که نسبت به زمان هایی که دیالوگ درونی ما شدت می گیرد و ما را به همراهش به این سو و آن سو می کشد آگاه شویم. اگر نسبت به این حالت زمانی که اتفاق می افتد آگاه نباشیم، نمی توانیم آن را تحت اختیار و کنترل در آوریم. افکار شما از یک موضوع به موضوع دیگر تغییر می کنند و باعث می شوند شما روی موجی از هیجانات هر لحظه بالا و پایین کشیده شوید. برای اینکه خود را از این چرخه بی انتها و خسته کننده رها کنید، باید قدمی به عقب بردارید و به خود واقعی تان توجه کنید. باید تبدیل به مشاهده کری شوید که در سکوت همه آنچه در حال اتفاق افتادن است را تماشا می کند.

با تمرین ماندن در لحظه حال،‌ شما تمایز میان خود حقیقی و آن خود پرحرف درونی تان را بدون تلاش زیادی تشخیص می دهید. قرار گرفتن در لحظه حال بخش اول معادله ای است که صبر ایجاد می کند و منجر به تغییر نگرش ما می شود.

بخش دوم این معادله درک و پذیرش این است که نقطه ایده آل و کمالی برای رسیدن وجود ندارد. این نقطه را در حالی که همیشه می توان جلوتر برد، همیشه در درون ما وجود دارد. آنچه ما به عنوان ایده آل و کامل درک می کنیم همیشه نسبت به جایی که در زندگی قرار گرفته ایم تعیین می شود. مثل دریانوردی که می خواهد به خط افق برسد، اگر دریانورد تصمیم بگیرد که وقتی به افق رسید خوشحال خواهد شد، او محکوم به تجربه استیصال ابدی است.

طبیعت ماهیتی بی‌انتها دارد. همیشه چیزهای بیشتری برای تجربه کردن وجود دارد. ما در عمق وجودمان از این موضوع باخبریم و از بابت وجود چنین امکانی خوشحال. مشکل اینجاست که زندگی هر روزه این واقعیت را با بمبارانی از تبلیغات که همه شان قول می دهند ما را به احساس رضایت و غنا برسانند، ولی موثر نیستند، از ما می دزدد. «این محصول را بخر، این کار را بکن و زندگیت عالی می شود.» در حالی که در عمل خریدن و انجام دادن ها ما را به شادمانی نمی رسانند.

باید این ایده عبث را کنار بگذاریم که خوشحالی در جایی خارج از وجود ما قرار دارد و نسبت به این واقعیت که رضایتمندی از درون ما و در این لحظه سرچشمه می گیرد و نه در نقطه ای خارج از ما و در زمانی در آینده، پذیرنده باشیم، به جای اینکه دائما بی صبرانه به دنبال رسیدن به نقطه انتهایی باشیم. در این صورت است که می توانیم کمی دست از تلاش کردن برای ساختن زندگی آرام و رسیدن به خوشبختی برداریم و واقعا آرامش و خوشبختی را تجربه کنیم، دست اول، از نزدیک و در همین لحظه، لحظه حال.

ویدا فلاح

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:

دکتر ویدا فلاح در اینستاگرامدکتر ویدا فلاح در تلگرامدکتر ویدا فلاح در آپاراتدکتر ویدا فلاح در یوتیوبدکتر ویدا فلاح در فیسبوک

اشتراک گذاری:
Telegram
WhatsApp
Email
Facebook
Print
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *