همهی انسانها در مسیر زندگیشان آرزوهای مختلفی دارند و تلاش میکنند تا به اهداف و خواستههای مطلوب خود دست یابند، اما در این بین تنها کسانی موفق هستند که خود را باور داشته باشند.
قدرت درون به چه معنا است؟
در جهان افسارگسیخته و پرسرعت امروز که افراد بدون توقف و با سرعت زیاد به سمت جلو در حرکت هستند، تعداد اندکی قادرند تحت تاثیر این شتابزدگی قرار نگیرند؛ با آرامش و پذیرش با وقایع زندگی روبهرو شده و درس بگیرند. پیشرفتهای علمی و گفتههای دینی بر اصل این مسئله به توافق رسیدهاند که یک انرژی فرا زمینی بر جهان حاکم است که انسانها بسته به میزان آگاهی و هوشیاری خود با این منبع بیپایان وصل هستند و به اندازه ظرفیت وجودیشان از آن بهره میبرند.
قدرت درون به معنای جریان یافتن انرژی بیپایان خالق در کالبد انسانی است که توانایی لازم برای درک، فهم و پذیرش رویدادهای زندگی را فراهم میکند.
هر شخص برای آنکه بتواند زندگی آگاهانه و مطلوبش را بسازد باید ظرفیت وجودی خود را بالا ببرد و خود را جزئی از یک کل واحد بداند بر احساسات و افکار خود آگاه بوده و هوشیارانه انتخاب کند که چگونه باشد.
زندگی معنادار یک زندگی پر از امکانات و بدون مشکل نیست. ترس، مرگ، جدایی، از دست دادن، شکست خوردن، تنها شدن و… احساسات و تجربیاتی هستند که هر فرد دیر یا زود با آنها مواجه میشود و اگر پیش از روبهرویی دانش لازم برای درک و فهم رویدادهای سنگین و سخت را کسب نکرده باشد، بدون شک احساس آزردگی و رنج زیادی را متحمل خواهد بود.
هیچ رویدادی اتفاقی نیست و زمانی که شما باور داشته باشید زندگی یک معلم حرفهای و کاربلد است و هدفمند چالشهایی را برسر راه شما قرار میدهد تا یادبگیرید و رشد کنید به ندرت به دنبال رابطهی علت و معلولی خواهید بود. چون میدانید که در زمان درست آگاه خواهید شد.
چگونه به قدرت درونی خود دست پیدا کنیم؟
کسی که میخواهد به قدرت درون خود دست پیدا کند، مراقبه میکند.
مراقبه به معنای مشاهدهی هوشمندانه، رفتار، افکار و اعمال است. چنین فردی که در جستو جوی کشف قدرت درونی خود است، نسبت به رفتار و عملکردش دربارهی مشکلاتش تصورات هولناک و دلهرهآور نمیسازد. جملات منفی و نگران کننده تولید نمیکند. از آنچه که برایش اتفاق میافتد به اطرفیان گله و شکایت نمیکند. خودگوییهای مشوش کننده و اضطرابآور ندارد.
اینکه از خدا یا سایر افراد فاصله گرفته جدا شده و احساس تنهایی میکنم.
چرا تنها هستم؟
چرا نسبت به اطرافیانم از جایگاه پایینتری قرار دارم؟
هنوز من نتوانستهام و چرا او توانسته اما من نه؟
این افکار نشانههایی از احساس جدایی از دیگران، حقیقت، کل و خداوند است. چنین فردی نمیتواند از قدرت درونش در جهت ساختن زندگی استفاده کند.
در عوض فردی که میخواهد از قدرت درون خود برای خلق یک زندگی مطلوب استفاده کند به خودش یادآور میشود که درون واقعیتهای سخت زندگی پراز مهبت و امکان برای رشد من و اطرافیانم است. من مشکلاتم را درک و حل میکنم و با آنها مبارزه نمیکنم چرا که آنها مقدس بوده و عامل رشد هستند.
برای همهی افراد در همهی جوامع با هر امکانات و موقعیتی همواره یک مشکل اساسی وجود دارد. مشکلات در زندگی همهی افراد وجود دارند اما نحوهی برخورد ما با مشکلات است که زندگیمان را شکل میدهد.
چگونه قدرت درون خود را به کار بگیریم؟
اگر تصمیم گرفتهاید که یک زندگی هوشیارانه، دلخواه و منحصر به فرد داشته باشید، باید خود را خالق و توانمند بدانید یا به زبان سادهتر شما باید غول چراغ آرزوهای خود باشید.
بدون شک طی کردن این مسیر کار سادهای نخواهد بود. همهی افراد دوست دارند که نظارهگر یک منظره بینقص در ارتفاعات قله باشند، اما هرکسی نمیتواند سختیها و چالشهای کوه نوردی کردن را بپذیرد و شروع به حرکت کند.
اولین قدم برای شروع این است که هدفمند تصمیم بگیرد و قدرت سازگاری و تغییر را درون خود تقویت کند.
هرمشکل، بیماری و موقعیت سخت را به عنوان یک فرصت طلایی برای رشد و ارتقا خود تفسیر کند.
انتظار داشته باشید از دل آن موقعیت نکاتی را برداشت کنید و به خاطر آن بارها شکرگزاری کند.
مطمعنا تصمیم دشواری خواهد بود که خدا را برای مواجه شدن با مشکلات شکر کنید اما زمانی که به این باور قلبی برسید که تمام جهان رویدادهایی را برای شما رقم میزنند که در آن پرورش پیدا کرده و شکوفا شوید با عشق از تکتک اتفاقها استقبال میکنید. به این ترتیب شما فراتر از مشکل خواهید رفت.
باورهای شما زندگی شما را میسازد
وقتی باور دارید از خدا جدا هستید این احساس جدایی را با مشکلات سخت تجربه میکنید و بعد درصدد یافتن علت و معلول بیرونی برای آن شرایط خواهید بود. هروقت شخص یا مشکلی را با افکار و تصورتان خیلی بزرگ و مهم میبینید از قدرت و عظمت درونتان فاصله میگیرید.
چرا که تصور میکنید مشکل بر زندگی شما حاکم بوده و غلبه دارد و این انتظار باعث میشود عیناً رخ دهد. شما آن را حاکم بر خودتان میبینید چون قدرت درونتان را دست کم گرفتهاید. در آن زمان آنقدر مشغول و درگیر حرف زدن راجب مسئله میشوید که به حل مشکل و رابطه گرفتن درست حتی فکر هم نمیکنید، بنابراین میبینید که استرسهایی که در وجودتان شکل میگیرد شما را ضعیف و ضعیفتر میکند اما اشتباه نکنید آن مشکل این آسیب را به شما وارد نکرده عدم آگاهی و ضعف آگاهیتان شما را در این منطقه ناامن و گاها طاقت فرسا قرار دادهاست.
سوال پرتکرار “چرا من؟”
خیلی از افراد مسن، تحصیل کرده و حتی با تجربه با کسب دانش، کتاب خواندن و کلاس رفتن هم متوقع و طلبکار میشوند.
زمانی که با مشکلاتی برخورد میکنند معترضانه میگویند چرا برای من اینطوری شد؟
منی که ده سال است درحال یادگیری و آموزش هستم، سرد و گرم روزگار را چشیدهام چرا باید اینطور تحت فشار قرار بگیرم؟
میدانم که قبلاً این سناریو را پشتسر گذاشتهام چرا دوباره در این بحران گیر افتادهام؟
تصور و باور اشتباه عمومی این است که انگار تعداد سالهای کلاس رفتن و اطلاعات جمعآوری کردن باید برای آنها یک عصای جادویی بسازد تا در مواجه با سختیها با خواندن یک ورد و تکان دادن عصا زندگیشان سراسر گل و بلبل شود اما این تصور اشتباه است. هیچ عروسک چوبی تبدیل به آدم نخواهد شد و پدر ژپتوی قصهی ما را از رنج تنهایی دور نخواهد کرد. پدر ژپتو باید از کارگاه نجاریاش بیرون برود و تلاش کند تا دوست و همراهی برای تنهاییهای خود پیدا کند.
در واقع از نشانههای رشد واقعی اقدام کردن و گام برداشتن هدفمند در جهت ساختن خویشتن قدرتمند و بالارفتن ظریفیت روانی، پذیرش و درک واقعیتهای متفاوت از مشکلات است که در فرد رنجش و عذاب زیادی ایجاد نمیشود چون قبول دارد این شرایط یا وقایع همان چیزهایی است که من اکنون به آن نیاز دارم و حتی میتوانم بابت آنها از پروردگار خود سپاسگزار باشم.
البته خیلی از افراد از شنیدن این جملات عصبانی شده و بدون تفکر و عجولانه این مباحث را تکذیب کرده و مورد انتقاد قرار میدهند درست مثل دانشآموزی که در کلاس سوم ابتدایی است و میخواهیم درباره انتگرال و لوگاریت چیزهایی به او بیاموزیم و تصور آن دانشآموز دربارهی این مفاهیم هیچ و بیهوده خواهد بود و اصلا توجهی به آنها نمیکند چون چیزی متوجه نمیشود.
راههای به کارگیری قدرت درون
- روحیهی سازگاری و سازش را در خود تقویت کنید. بدون تردید زندگی شما را در موقیتهایی متفاوت قرار خواهد داد اگر خودتان را با شرایط وفق ندهید و تغییر پذیر نباشید آزرده خواهید شد.
- تفاوتها را بپذیریم قرار نیست که همهی ما درک و نگاه مشابهی نسبت به مسائل گوناگون داشته باشیم.
- به جای نتیجهگیری سریع از رویدادها زمان بیشتری را به تفکر کردن اختصاص دهیم.
- از مقایسه کردن خود، زندگی و دستاوردها با دیگری فاصله بگیرید چرا که عوامل محیطی و روحیات شخصی از مهمترین دلایل تفاوت در زندگی است.
- با وقایع سخت زندگی رابطهای عمیق، با معنا و ارزشمند بگیرید.
دکتر ویدا فلاح روانشناس و مدرس مهارتهای ارتباطی همواره این نکته مهم را یادآور میشوند
که تمامی مهارتها قابل یادگیری هستند؛ پس با مطالعه و آموزش دیدن، فردای بهتری برای خودتان بسازید.
*زندگی خوب ساختنی است، آن را آگاهانه بسازید*
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، میتوانید از دوره – قوانین معنوی زندگی (پاکسازی آگاهی و سفر به درون) و
دوره – موفقیت و شادمانی و دوره – جذابیت در ارتباطات و دوره – مهارتهای ارتباطی – (مهارت ارتباط بالغانه) استفاده کنید.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
3 پاسخ
خیلی عالی بود
با درود بسیار عالی بود نکات ی بسبار آموزند که در زندگی تک تک ما مورد نیاز است واینها رو باید بارها وبارها تکرار کرد وخوند وذر عمل انجام دهیم در زندگی روزانه خودمون آگاهانه وهوشیارانه عمل شود سپاس ار خانم وکتر عزیز
عالی