فراموش کردن بدی دیگران و یا بخشش رفتار بدی که در حق شما روا داشته اند، باعث می شود واقعیت آنچه را که اتفاق افتاده است بپذیرید و با آن راهی برای زندگی در وضوح مختلف پیدا کنید. این می تواند یک روند تدریجی باشد و لزوما نباید شامل شخصی که شما می بخشید باشید. بخشش کاری نیست که شما برای شخصی که به شما ظلم کرده است انجام دهید و این کاری است که شما برای خود انجام می دهید.
توجه : کاربر گرامی دوره هایی چون رهایی از ترس، بخشش دیگران، دوره اصول گفتگو می تواند شما را در این خصوص کمک کنند.
بخشیدن کسی به معانی زیر نمی باشد:
- بخشش به معنای عفو یا عذرخواهی اعمال شخص مقابل نیست.
- بخشش به این معنی نیست که شما باید به آن شخص بگویید که بخشیده شده است.
- بخشش به این معنا نیست که دیگر نباید در مورد شرایط احساساتی داشته باشید.
- بخشش به این معنی نیست که هیچ چیز دیگری برای کار در این رابطه وجود ندارد یا اینکه اکنون همه چیز خوب است.
- بخشش به این معنی نیست که باید حادثه ای را که تا به حال اتفاق افتاده فراموش کنید.
- بخشش به این معنی نیست که شما باید همچنان فرد موردنظر را در زندگی خود بگنجانید.
- و بخشش کاری نیست که شما برای شخص مقابل انجام دهید.
بخشیدن چیست؟
بخشیدن عبارت است از رها کردن احساس آزردگی و خصومت با خطاکار و توجه کمتر به ماجراجویی که موجب رنجش شده و بخش قابل ملاحظه ای از وقت فرد رنجیده را به خود مشغول داشته است. زمانی می توان گفت عفو و بخشایش حقیقتا صورت گرفته که فرد آسیب دیده، رشته زندگی را از نو به دست گیرد و به شیوه ای سالم و سازنده، حرکت به پیش را آغاز کند.
گام های اساسی برای فراموش کردن بدی دیگران :
- به حادثه ای که باعث عصبانیت شما شده فکر کنید و برای بخشش، باید واقعیت اتفاقات را بپذیرید.
- به رشد خودتان که نتیجه آن اتفاق است، اذعان کنید.
- حالا به فکر شخص مقابل باشید و بدانید که او دارای نقص است زیرا همه انسانها دارای نقص هستند. او از روی اعتقادات محدود و یک چارچوب انحرافی عمل کرده زیرا بعضی اوقات همه ما از روی اعتقادات محدود خودمان عمل می کنیم.
- نهایتا تصمیم بگیرید که می خواهید پس از بخشیدن فرد به او در این خصوص اطلاع دهید یا خیر
برای فراموش کردن بدی دیگران، گذشته را رها کنید
یکی از کارهایی که باید برای پیشرفت در زندگی انجام دهیم رها کردن گذشته و زندگی در زمان حال است. ما اغلب گذشته را با خودمان حمل می کنیم و بدون این که متوجه باشیم ما را زمین می زند. این افکار و احساسات منفی انبار می شوند و مانع از داشتن یک زندگی شاد می شوند.
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:
4 پاسخ
سلام ممنون از مطلب اموزشیتون واقعا مفید هست
من حدود ۵ سال با یه اقا پسری دوست شدم اون موقع من ۱۸ سالم بود و اقا ۲۰ اوایل عشق و محبت بچگونه و خامی بود اما به مرور زمان با عقلمون هم اتنخاب کردیم و واقعا هم دوست داشتیم تا اینگه درخواست ازدواج از طرف اقا مطرح شد و من که هنوز درسم تموم نشده بود گفتم کمی صبر کنیم اما ایشون منو به فامیلش که حواهر و برادرشون بودن که هر دو سالیان سال بود ازدواج کرده بودن معرفی کردن از همون بر خورد اول معلوم بود خواهر از من خوشش نیومد من خیلی تلاش کردم دلشون به دست بیارم اما نشد اما اقا همیشه پشتم بود و میگفت اهمیت نده
گذشت و سالگذشته مادر ایشون به رحمت خدا رفتن و ایشون تقریبا ۱۰ سال بود مادرشون ندیده بودن و اینم بگم ما ساکن آلمان هستیم ایشون ۴۰ روز خونه خواهرش موند بعد اون اصلا ادم افسرده شده بود منو ازش دور کردن اما از هر راهیمیشد خودم میرسوندم بهش یک سال تمام کتکم زدن از خونه انداختنم بیرون تحقیرم کردن خیلی روز و شب های بدی بود ۱ سال تحمل کردم اخر جدا شدم سر ۱ ماه برگشت با التماس و زادی ۵ ماه خودم پنهون گردم ازش تا رفت میش پدرش و پدرش باهام تماس گرفت و با کلی التماس خواست یه فرصت دیگه بدم منم تنها شرطم این بود قید خواهرش بزنه که زد شد یه فرشته ۱۰۰۰ برابر بهتر از روزهای اول تمام فکرش شده من نمیزاره اب تو دلم تکون بحوره اما بعضی وقت ها اون صحنه ها و اون روز ها یادم میاد عصبی میشم دست حودم نیست میترسم بعد جیغ میزنم شروع میکنم به شکست ظرفی چیز بعدگریه میکنم تا کم کم اروم میشم همه کاری میکنه فراموش کنم اون روز ها اما جبران نمیشه کمکم کنید خیلی خسته ام …. میحوام عادی زندگی کنم اما نمیشه میترسم ازشون خیلی ادم بدی هستن
سلام دوست عزیز
من به شما پیشنهاد می کنم حتما از دوره بخشش راز ارامش که در سایت ما هست حتما استفاده کنی و با انجام تمرینات آن به خودت کمک شایانی بکنی.
وقتی ساکن المانی اول بگو تا بقیشو نخونیم
ینی سطح دغدغه هارو اونجا ببین
ایول خوش بگذره