چرا از کارهای مهمی که میدانیم باید انجامشان دهیم طفره میرویم؟
به خود میگوییم فعلاً این کتاب آبکی را بخوانم چون فهمیدنش ساده است و زحمتی برایم ندارد، بعدن آن کار مهم را انجام میدهم.
شاید با خواندن این کتاب ایدهای جالب کسب کنم و آن کار سخت برایم آسان شود یا اصلن جهت زندگیم عوض شود و همه چیز خیلی آسانتر شود. آخر چنین کتابهایی از این مدل وعدهها میدهند که شما میتوانید و یا شما به آسانی و به سرعت هم میتوانید و ما را مجذوب و مسحور خود میکنند و ذهن های تنبل و راحت طلب ما بدنبال آسانترین مسیرها برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ است.
چقدر وقت تلف کنیم که با خواندن کتابهای کم محتوای انگیزشی که برای مدتی کوتاه انرژی ما را برای جلو رفتن بالا میبرند و بزودی آن انرژی ناپدید میشود.
ریشه ی همه ی اینها بدنبال راحتی و راحتترین مسیر بودن است که ما را متوقف میکند. اهمالکاری نتیجهی ناتوانی در روبروشدن با تکلیف و تعهدمان است. میخواهیم فعلاً مشغول کار راحتتری باشیم و بعدن آن کار مهم و سرنوشت ساز را انجام میدهیم.
حیف که چقدر دیر متوجه میشویم و بزرگترین سرمایه مان را از کف داده ایم.
اغلب تصور میکنیم که دارم خودم را آماده میکنم برای یک شروع خوب و عالی، البته هنوز وقت هم دارم. میدانم که به زودی کار اصلی را شروع میکنم.
دقیقن چه کارهایی باید انجام دهم؟ کار اصلی من که زندگیم را تحت تاثیر قرار میدهد و برایم دستاوردهای عالی به ارمغان میاورد چیست؟
باید تمرکز کنم بنویسم که مهمترین اقدامی که باید روی آن وقت بگذارم، چیست؟ این کشف اولین قدم در مسیر موفقیت من است.
چه چیزی، چهکاری، چه مهارتی، چه اقدامی که باید مدام وقت صرف آن کنم درباره اش یاد بگیرم و حرفه ای شوم تا پیشرفت کنم.
دکتر ویدا فلاح
پاییز 1401